یادداشت حسن مجیدیان
1403/8/22
کتاب ضربان ذات قدیم ها ما بودیم شعر. شعر بود و ما. چقدر تبادلِ تک بیت داشتیم در پیامک ها. یادش بخیر! فضای مجازی که آمد، شعر هم رفت و دیگر پیدایش نشد. ما هم کم شعر خواندیم و تحویلش نگرفتیم. شعر حکمت است. به ذهن روشنی و گیرایی می دهد. زبان شعر گویاتر از بقیه است. الحمدلله پیشرفت شعر در این دهه ها خیلی خوب بوده. کم نیستند لابد رفقایی که مثلا اشعار فاضل نظری و برقعی و ...یا اشعار آئینی سهرابی و لطیفیان و....را دنبال میکنند. "ضربان ذات" یک مثنویِ عاشورایی جمع و جور است که به علاقمندان این کارها، توصیه اش میکنم. از انتشارات کتاب نیستان و اثر طبع بلند استاد قربان ولیئی. کتابچه ای که با حوصله و دقت می توان ظرف بیست تا سی دقیقه مطالعه اش کرد. سراپا درس و معرفت این جزوه. جویبار است هرچه میبینی/رهسپار است هرچه میبینی. شورِ موسیقیِ حیات است این/ ضربانِ ظهور ذات است این. رهنورد ِقیامتِ جان شو/ جام آتش بنوش و ویران شو. نامِ جان پرورِ خدا، آه است/ سرّ تاثیر اسمِ الله است. راه وهم است و هیچ حائل نیست/ عشق را منزل و مراحل نیست. گریه کن بر صحیفه ی چرخان/ بر سر نیزه رفتنِ قرآن. منفصل بود سر، ولی در وصل/ اسمِ مشتق رسیده بود به وصل. خاک نه، کربلا خرابات است/ جلوه گاهِ تجلی ذات است. سر ندارند و سروری این است/ مشی عشاقِ حیدری این است. #معرفی_کتاب #کتاب_ضربان_ذات #شعر #انتشارات_کتاب_نیستان #معرفی_کتاب #قربان_ولیئی #آخرین_کتابی_که_خواندم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.