یادداشت کوثردشتی
1403/5/4
من چقدر از لحن ساده و روان کتابها لذت میبرم و چقدر همراه میشوم! خودم تا قبل از این فکرمیکردم متنهایی مرا سر ذوق میآورند که پر از پیچیدگی و مفهومهای پنهان باشند. اما متنهای ساده که دستم را میگیرند و قطره قطره حرف واضحشان را به جانم میریزند، برایم دلنشین و آرامش بخشترند. سباستین یکی از آن کتابهای ساده و روان است که اصرار ندارد چیزی را به توی خواننده کتاب ثابت کند. هرچه را دیده و شنیده ریخته توی کوله ذهنش و هرچه را هم که به دلش نشسته، روی کاغذ ریخته و خیلی نرم جملهسازی کرده و شده سفرنامه کوبا!!! شاید یکی از رسالتهای سفرنامه این باشد که تکلیف مخاطب را با آن مقصد گردشگری مشخص کند. اینکه میخواهد این شهر یا کشور را در لیست بلندبالای توریستیاش جا بدهد یا نه؟ و خب میتوانم بگویم سباستین در این موضوع واقعا موفق بوده! چون من دلم خواست اگر روزی تمام ایران و تمام جاهای پر از هیاهو و هیجان دنیا را دیدم، سری هم به کوبا بزنم و از آرامشش لذت ببرم. شاید مثل همینگوی! دوست داشتم از دریا و ساحلش بیشتر بخوانم. دوست داشتم از جزئیات در و دیوارها بیشتر اطلاعات بگیرم. و دوست داشتم مقاصد گردشگری را با جزئیات بیشتری را بشناسم ولی؛ ولی همین که پس از این کوبا دیگر یک عکس بدون تصویر توی ذهنم نیست کافیست!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.