یادداشت پاپِلی

پاپِلی

1402/12/20

از طرف آبری، با عشق
        مردد بودم براش یادداشت بنویسم یا نه ولی آخرش دست به کیبورد شدم. این کلمات رو می‌تونم براش به کار ببرم.
بوی شامپوی بچگانه
شبنم روی شکوفه‌های گلابی
کز کردن پشت در اتاق برای اینکه کسی وارد نشه
خراشیدن ناخن روی تخته سیاه
روبه‌رو شدنِ یک خیال با واقعیت (به زور دست‌های لاغر با لاک‌های سیاه و ترسناک یه هیولا)
بهم یاد داد همه‌چیز اون‌طوری که ما می‌خوایم پیش نمی‌ره اما در نهایت همه‌چیز آخرش طوری می‌شه که ما می‌خوایم.

      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.