یادداشت
1402/3/30
خب باید بگم برخلاف انتظارم (چون از "وقتی نیچه گریست" خیلی خوشم اومده بود) این کتاب اصلا جزو کتابای دوست داشتنیم نرفت.. ۴ داستان اولی واقعی هستن و ۲ تا داستان آخر تخیلی. اول از دو تا داستان آخر شروع کنم، اولی خیلی خوب از کار درومده و دومی یه افتضاح به تمام معناس، یعنی حجمی از تخیل که وارد قضیه کرده و گذاشتن همچین داستانی درباره روانکاوی یه گربه ی مرده کنار داستانهایی که از کیس های واقعیش گفته خیلی بد از کار درومده. اما از بین ۴ داستان واقعی کتاب، داستان "مامان و معنی زندگی" جذابترین بود برام چون با یالوم به عنوان روانکاو روبرو نشدم، با یالوم به عنوان پسر مادرش مواجه شدم. "همنشینی با پائولا" و "تسکین از نوع جنوبی" هنوز یه چیزهایی از اون یالوم به عنوان انسان داره اما، اما، اما، "هفت درس پیشرفته در درمان سوگ" رسما یه مقاله ی آموزشیه که انگار مخاطبش روانکاوهای تازه کار هستن نه من خواننده، دادن آمارهای عجیب غریب وسط داستان قضیه رو مدام بدتر میکنه و منبر رفتن های طولانی یالوم درباره نحوه ی درمانش، پیشینه ی قضیه از دید فروید و یونگ و غیره، نتایجی که از فلان تحقیق با همکارش استخراج کرده، از نظر من یه فاجعه ی به تمام معنا در زمینه ی داستاننویسیه. ولی با همه ی این توصیفات اگر علاقمندید با روش درمانی خاص یالوم آشنا بشید کتاب خوبیه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.