یادداشت Haniyeh
1404/1/13
زیاد طول کشید تا تمومش کنم اما خوشحالم که خوندمش. "دمیان" یکی از معروفترین کتابهای "هرمان هسه" هست. داستان درباره پسری به اسم "سینکلر" هست که در خانوادهای مذهبی با محبت فراوان پدر و مادرش بزرگ میشه. در نوجوانی با گفتن یه دروغ، خودش رو به دردسر میندازه و درگیر یه بدهی بزرگ به یکی از قلدرهای محلهاش میشه. شخصی به اسم دمیان به تازگی به مدرسه اونا میآد که به ناجی سینکلر تبدیل میشه اما در عین حال، دوستی با اون، عقاید و باورهای سینکلر رو زیر و رو میکنه. همه چیز با داستان هابیل و قابیل آغاز میشه و دمیان نگاه متفاوتی به این داستان داره. طبق اون چیزی که من فهمیدم دو هدف در این داستان گنجونده شده: اول اینکه خیر و شر در کنار همدیگه قرار میگیرن. دوم اینکه برای رسیدن به خودشناسی باید هردوی خیر و شر رو در درون خودت بپذیری. ممکنه با توجه به عقاید دینی، فلسفی و شخصی، هرکس بخشی رو بپذیره یا بخشی رو رد کنه. در اون مورد نظری ندارم. پ.ن: ترجمه نشر اساطیر ترجمه خیلی خوبی بود. مجبور شدم چند صفحه آخر رو از ترجمه نشر علمی و فرهنگی بخونم که بنظرم خیلی روان نبود. در طاقچه ورژن صوتی از نشر تهران موجوده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.