یادداشت سیدمهدی حسینی
1403/6/23
1- همانطور که نویسنده اظهار می دارد: «هدف کتاب حاضر ارائه شرح مختصری از مفاهیم و ملاحظات بنیادی تشکیل دهنده ی تفکر نقادانه است. این کتاب سعی در تقویت تفکر در خواننده داشته است اما باید آن را صرفا نقطه ی آغاز پرورش مهارتهای تفکر دانست که ارتقای آنها مستلزم مطالعه و تمرین بیشتر است.» و البته نویسنده به خوبی به این هدف خودش نائل شده است. کتابی بود از این منظر بی عیب و نقص، خلاصه و کوتاه مقدمه ای برای ورود به دنیای تفکر نقادانه. 2- اگر تاکنون مطلبی درباره مغالطه ها و استدلالهای ضعیف مطالعه نکرده باشید، با دیدن این کتاب از خطاهای فاحشی که ما انسانها (با تمام ادعایمان) هر روز مرتکب می شویم متعجب خواهید شد. خطاهایی که باعث می شود فروشندگان با تبلیغاتشان جنسهایشان را بفروشند، سیاستمداران دعواهایشان را انجام دهند و هرکدام از روش خود به قانع کردن ما بپردازند، و ...) تفکر نقادانه و آگاهی از این خطاها را بگذارید کنار خطاهای شناختی انسان (در کتابهایی مانند تفکر کند و سریع، هنر شفاف اندیشیدن، قوی سیاه) تا تصمیمات و تفکرات در زندگیتان دگرگون شود به شرط کسب مهارت در آنها 3- روزگاری با دوستی که خیلی قطعی درمورد هر چیزی اظهار نظر می کرد گفتم حداقل یک درصد احتمال خطا بودن نظرت را بده و اینقدر با اطمینان از آن موضوع صحبت نکن. حال اینکه خیلی بیشتر از این حرفها احتمال خطا در نتیجه گیریهایمان وجود دارد. چنانچه «نکته ی مهم این است که برای موضع رقیب، احتمال درست بودن قائل شویم، تا زمانی که خلافش ثابت شود. در تفکر نقادانه، حفظ عینیت درخصوص یقین در درستی یک باور برای تشخیص ضعف بالقوه ی موضع و بسط استدلالهای حمایتی مجاب کننده، بسیار مهم و کاربردی است. به علاوه اینکه همواره احتمال غلط بودن موضع خودمان را نیز حفظ کنیم در توسعه جهان بینی فلسفی ضروری است.» 4- درباره مهارتهای تفکر نقادانه نیز نویسنده به خوبی می نویسد: «توسعه ی مهارتهای تفکر نقادانه چیزی بیش از مهارت یافتن صرف در تعاریف و شگردهایی که در کتاب مطرح شده می طلبد. علاوه بر پرورش این ابزارهای تفسیری و تحلیلی، متفکر باید بکارگیری آنها را نیز برد باشد. وقتی طرف مقابل می کوشد ما را قانع کند، ما باید آن را تشخیص دهیم و به طور فعالانه و آگاهانه در فرایند تفکر ورود کنیم. یگانه راه تحقق این امر شکل دهی عادتهای ذهنی درست است. این بدان معنا نیست که همواره با ظن و تردید به همه چیز بنگریم اما باید از فرایندهای تفکر و استدلال خود و دیگران گاهی داشته باشیم. با درنظر داشتن این مهارتهای پایه ای، اگر به استدلالهایی که در زندگی روزمره با آنها مواجه می شویم توجه دقیق نماییم، حجم استدلالها و تفکر مغالطه آمیز و ضعیف را واقعا شگفت آور خواهیم یافت. (ناگفته بماند که چقدر این استدلالهای غلط گاهی با موفقیت همراه می شوند!)»
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.