یادداشت زیزیلولو👻
1403/7/17
"من معشوقهام را در یک درخت سرو پنهان میکنم آن زمان که صدای قدمهای مرگ نزدیک شود" داستان دربارۀ دختری به اسم کایا هست که در مرداب زندگی میکنه و به دختر مرداب شهره شده. از اونجایی که مجبوره به تنهایی روزگار بگذرونه، طبیعتاً زندگی سختی داره. تمام عمرش رو در مرداب زندگی کرده و برای همین اطلاعات زیستی زیادی از مرداب داره. ماجرا تا حدی عاشقانه هم هست. پسرهایی هستن که میخوان دختر مرداب رو تصاحب کنن. در این بین قتلی رخ میده. آیا این قتل با کایا در ارتباط هست یا نه؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز بوده و داستان قشنگی داره. شاید تا ۲۰۰ صفحۀ اول جذب داستان نشید 🤭 ولی ۲۰۰ صفحۀ دوم جذاب میشه و آخرین صفحات شما رو در بهت قرار میده👌🏻
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.