یادداشت بهاره
1403/10/2 - 01:02
مدتها از روزهایی که بر لبهی پرتگاه زندگی مینشستم و پاهایم را در سیاهی سیال رها میکردم گذشته.
حالا پاهای من روی زمین سفت و محکم است. میلی به پریدن نیست.
اما بیهودگی روکانتن از لای صفحات بیرون ریخت. غلیظ و چسبناک.
حالا باز به سیاهی سیال چشم دوختهام.
«میروم، احساس گنگ بودن میکنم. جرئت تصمیمگیری ندارم. کاش مطمئن بودم استعداد دارم.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
