یادداشت salar yekta
1403/12/15
دقیقا نمیدونم بار چندمی میشه که این کتاب رو خوندم. به غیر از بار اول که سه سال و اندی پیش میشد، باقی دفعات به شکل پراکنده داستانها رو میخوندم و اجازه میدادم هر کدوم که قرعه به نامش میافتاد بیاد و یه پرده از جنس حریر روی روحم بکشه و از فجایعی که اطرافم رو در برگرفته بوده منفصلم کنه. این بار هم به بهونهی جالبی رفتم سراغش و با اینکه اون علت اصلیای که منتظرش بودم رخ نداد(شاید روزی بهش اشاره کردم)، ولی به هر حال فرصت رو غنیمت شمردم و یک بار دیگه با قلم سلینجر نشئه شدم. حالا جدا از این صحبتهای شخصیطور، اگه یه روزی خواستین ببینین جنگ چه بلایی سر روح آدم میآره، داستانهای این کتاب رو با داستانهای 《هفتهای یه بار آدمو نمیکشه》 مقایسه کنین.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.