یادداشت نیما اکبرخانی
1401/4/28
ابوباران روایت بخشی از زندگی جناب آقای مصطفی نجیب است. از روزهایی شروع میشود که برخوردهای عجیب و عصر حجری حکومتمان سبب دلگیری این برادر مشهدی ما میشود و او را سرخورده میکند. ابوباران داستان ما که البته هنوز پدر باران خانوم نشده راه میافتد سوی افغانستان و قصد میکند به ترک زادگاه. کتاب روایت مردی را میگوید از آموزش نظامی زیر دست آمریکاییها در افغانستان تا شور و شعف برای مهاجرت قاچاقی به اروپا و دریانوردی در آبهای مرزی بین ترکیه و یونان، تا دل جنگ سوریه. ابوباران از قدیمیها و با سابقههای جنگ سوریه است. از آنهایی که از ابتدا بودهاند. از آنهایی که از دورهی انکار حضور نظامی ایران در سوریه حضور داشتهاند، مرحلهی سکوت را پس از انکار دیدهاند و پس از آن کمکم علنی شدن را درک کردهاند و احتمالا روزی که دورهی قهرمان شدنشان فرا رسیده خیلی شگفت زده شدهاند! ابوباران را بخوانید تا با ابوحامد، فاتح و سید ابراهیم هم آشنا شوید و ارکان و عناصر موثر و موسس جماعت فاطمیون را بشناسید. گروهی که احتمالا در آینده هم از آنها خواهیم شنید. ابوباران را بخوانید تا بدانید فرق حلب و حما و حمص چیست و در هر کدام چه خبر است. بهتر متوجه میشوید آنجا جنگ چه شکلی بوده و چطور شد که انقدر طول کشید و خلاصه کلی سوالتان پاسخ داده شود. کتاب خوب نوشته شده و خوشخوان است و خواننده به راحتی میتواند یک روزه آن را بخواند. با تشکر از سرکار خانوم هاشمی که باعث و بانی خیر شد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.