یادداشت ناصر حافظی مطلق

        دکتر ژیواگو

1)
"دکتر ژیواگو" نام داستان بلندی است به قلم شاعر، مترجم و نویسندۀ روسی، "باریس پاسترناک" (Boris Pasternak)، که در سال 1956 میلادی نگاشته شد، ولی در شوروی اجازۀ چاپ پیدا نکرد. کتاب در سال 1957 در ایتالیا منتشر شد و در سال 1958 جایزۀ نوبل ادبیات را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد. جایزه‌ای که نویسنده تحت‌فشار حکومت کمونیستی نتوانست آن را دریافت کند و ۳۱ سال بعد در سال 1989 پسرش به نیابت از او مدال نوبل را تحویل گرفت. کتاب سرانجام در سال 1988 در شوروی اجازۀ انتشار پیدا کرد. فیلمی به همین نام و با اقتباس از کتاب در سال 1965 میلادی در آمریکا ساخته شد که ۵ جایزۀ اسکار دریافت کرد و در زمرۀ پرفروش‌ترین آثار سینمایی تاریخ است. این فیلم تا سال 1994 اجازۀ پخش در روسیه را پیدا نکرد، اما به روال طنز تاریخ در سال 2005 مجموعه‌ای تلویزیونی با اقتباس از داستان "دکتر ژیواگو" در خود روسیه هم ساخته شد. این کتاب تاکنون توسط مترجمان گوناگونی به فارسی ترجمه‌شده است. 
 
2)
"یوری آندریویچ ژیواگو" (Yuri Andreievich Zhivago) پزشکی شاعر است که در مسیر جبر تاریخی و نامرادی‌های زندگی در روسیه، آن‌هم در بازۀ زمانی پیش از انقلاب سال 1917 تا وقایع پس از جنگ‌های داخلی و دوران استالینی، مظهر پذیرش تقدیر است. او در دیدگاه‌های سیاسی‌اش که به تعبیری بازنمایی دیدگاه خود نویسنده یعنی "پاسترناک" هم هست، رویدادهای کشورش را از موضعی مستقل می‌نگرد و این استقلالِ دیدگاه برای حکومت کمونیستی چندان پذیرفته و مطلوب نبود. "دکتر ژیواگو" به‌موازات دست‌وپنجه نرم کردن با وقایع تاریخی، درگیر عشق دو زن هم هست که هر دو عشق بی‌فرجام‌اند. پایان کتاب هم به ۲۵ شعر از اشعار "یوری ژیواگو" اختصاص دارد که در حقیقت اشعاری است از خود "پاسترناک" که پیش از نگارش این کتاب، در روسیه به‌عنوان شاعری توانمند شناخته می‌شد. 
 
3)
اگرچه داستان "دکتر ژیواگو" در مجموعۀ ادبیات رئالیستی قرار دارد، اما نشانه‌هایی از ادبیات مدرن هم در آن دیده می‌شود. بدیهی است که این رُمان در چارچوب "رئالیسم سوسیالیستی" مطلوبِ حکومت شوروی که در آن بر تبلیغ مثبت و پررنگ دستاوردهای انقلاب اکتبر 1917 تأکید می‌شد، قرار نمی‌گیرد. رئالیسم سوسیالیستی که مخلوق تخیلات عده‌ای از نویسندگان حکومتی شوروی در دوران کمونیسم بود، خود را به پیروی از ایده‌های "استالین" (Stalin) در مورد هنر و ادبیات، موظف به مهندسی کردن روح انسان‌ها می‌دانست و این راهکار را در بازنمایی واقع‌گرایانه زندگی اقشار فرودست و تأکید همه‌جانبه بر موفقیت‌های نظام کمونیستی شوروی در ارتقاء زندگی توده‌های مردم و توصیف تکامل انقلابی واقعیت تاریخی جستجو می‌کرد. در مقابل، داستان "دکتر ژیواگو" بازنمایی واقعی فجایعی است که به نام انقلاب سوسیالیستی بر سر توده‌ها، چه فقیر و چه متمول، آوار می‌شود.
 
4)
شبکۀ پیچیده روابط بین شخصیت‌های اصلی و فرعی کتابِ "دکتر ژیواگو" نشان از نبوغ نویسنده در توصیف واقعیت دارد. فرازوفرودهای شخصیت‌های مثبت و منفی کتاب هم که در جای‌جای داستان در طیف وسیع میان خیر و شر در نوسان هستند، بر غنای ادبی داستان افزوده است. از یک دید "دکترژیواگو" روایت ناتوانی انسان در برابر جبر تاریخی است که در فرهنگ مردم روسیه
هم ریشه دارد. بسیار کم پیش می‌آید که ترکیب سمی سیاست، اقتصاد، تاریخ، جامعه، علم و زندگی، یک انسان تکین را به سمت خوشی و آرامش سوق دهد و این حقیقتِ تلخی است که تنها نویسندۀ یک رُمان نبوغ‌آمیز جرأت بیانش را خواهد داشت. "دکترژیواگو" چنین رُمانی است و باوجود ناکامی‌های زندگی شخصیت اصلی داستان، خودِ کتاب برخلاف مسیر تلخی‌های تاریخی‌اش، سربلند و جاودان از  کار درآمده است.
      
761

34

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.