یادداشت

فرانکشتاین
        فرانکنیشتاین فراتر از یک داستان ساده است.
نگاهی ست به رابطه‌ی خالق و مخلوق.
خالق این بار خودش مخلوق است؛ ناقص و نادان. 
خالق نامش فرانکنیشتاین است. او قصد دارد موجودی را به وجود آورد که دچار ضعف‌های جسمانی انسانی نباشد. موفق هم می‌شود، اما از همان جایی که گمانش را نمی‌برد ضربه می‌خورد. او روحی در مخلوقش قرار داده که درد پذیر است و دچار احساساتی که در هر لحظه دچار طغیان و تغییر هستند. 
فرانکنیشتاین پشیمان می‌شود که همچنین موجودی خلق کرده است؛ زشت و بد ترکیب با صدایی نخراشیده که هرکسی با دیدن او وحشت می‌کند اما کار از کار گذشته بود.
او به جای توجه به مخلوقش او را با دنیای بیرون  به حال خود رها می‌کند تا خود هیولا تنها گلیم‌اش را از آب درآورد و اگر هم نتوانست از بین برود.
در کل داستان خوبی‌ست. داستانی که چند راوی در دل خود دارد. راویانی که به دنبال کشف یک راز هستند؛ رازی که موجب این شور بختی‌ست.
بهترین بخش کتاب که به دلم نشست آن‌جایی بود که هیولای بد ترکیب و ترسناک روایت می‌کند. او از زمان تولدش اندام کاملی دارد اما روحش مثل نوزادی می‌ماند که هیچ نمی‌داند. برخورد او با محیط اجتماع نقطه‌ی اوج داستان است. جایی که بدی و خوبی را برای او تداعی می‌کند. 
رفتارهای مردم از او که روحی پاک و بی‌آلایش دارد کینه‌ای می‌سازد که او را از خود و اطرافش بیزار می‌سازد. 
او طرد می‌شود و شور انتقام از بشر و خالقش را در دلش زنده می‌سازد. انتقامی که انتهایی ندارد.
اگر بخواهم یک واژه برای شخصیت‌های داستان بگویم «تنهایی» ست. 
تنهایی‌ای که با روح انسان عجین شده است.
در آخر از نویسنده برایتان می‌گویم. نویسنده کتاب #مری_شلی این اثر را در سن ۱۸ سالگی نگاشته و تا سن ۲۰ سالگی به پایان رساند.
حالا بعد از گذشت سال‌ها از نگارش کتاب هنوز از شخصیت ساخته #مری_شلی در داستان‌ها و ساخته‌های سینمایی استفاده می‌شود و حتی در بعضی از جشن‌ها مثل هالووین مردم ماسک این موجود را به صورت می‌زنند.
امیدوارم از خواندش لذت ببرید.
#کتاب‌هایی‌که‌از‌خوردنشان‌لذت‌برده‌ام
#فرانکنیشتاین
#مری_شلی
#نشر_ققنوس
      
2

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.