یادداشت
1401/8/28
«چکیده تاریخ ایران» انتخاب من بود زمانی که قرار شد مطالعاتم را پیرامون تاریخ ایران آغاز کنم. نیاز به «کلیتی» داشتم از آغاز آن تا روزگار معاصر تا بدانم چه کسی آمد و رفت و چه اتفاقی افتاد، فارغ از تحلیل، خالی از جزئیات. چکیده تاریخ ایران، از کوچ آریاییان به ایران آغاز میکند و سلسلههای ایران را یک به یک و بصورت متوالی معرفی میکند. توالی پادشاهان و مختصر معرفی از هرکدام بعلاوه وقایع مهم زمانشان. هنگام مطالعه چکیده تاریخ ایران (و یا شاید هر کتاب تاریخی دیگری)، توجه به دو نکته لازم است: ۱. هیچ کتاب تاریخی خالی از احساسات و زاویه دید نویسنده نسبت به وقایع نیست. در چکیده تاریخ ایران، غم نویسنده نسبت به حادثهای که تلخ میداندش، خنده تلخ آن به اقدامی که غیرمنطقی میپندارد، به وضوح مشخص است. این ویژگی، بد نیست؛ اجتنابناپذیر است. لازم است مخاطب آن را بهعنوان «نظر نویسنده» نگاه کند و با دید انتقادی و تفکر دائمی روی خط به خط حوادث، درباره نظر و احساسات مستقل خودش تصمیم بگیرد. (اجازه ندهید نچنچ کردن دیگران به شما بگوید خبری بد است یا خوب. اصل خبر را قضاوت کنید.) ۲. صفحات تاریخ ما گاهی روشن است، گاهی تاریک. نیمه مربوط به پادشاهانش اغلب تاریک است و چکیده تاریخ ایران و خیلی از کتابهای تاریخ دیگر، متمرکز است بر زندگی پادشاهان. صفحات این کتاب سرشار از تاریکیست و آغشته به مقدار زیادی خون! آنقدر که قلب ایرانی که به محبت مام وطن آغشته است را به درد میآورد. لازم است روشنیهای هر دوره را (هرچند به سختی) برای خود یادآور شوید و یا حتی پس از اتمام این کتاب یا حین آن، بهدنبال نقاط روشن بگردید. بهدنبال زمانهایی از آرامش، افرادی روشن یا روشنگر که قلبتان را آرام کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.