یادداشت امیرمحمد سالاروند
1402/3/4
تأملاتی است در باب تصحیح متن و مسائل مرتبط با آن. در آغاز مختصری از تاریخ تصحیح میگوید و آن را به سه دورهی سنتی، مدرن و پسامدرن تقسیم میکند. دوگانهی سنت-مدرنیته یک «کل» است. بعضی دوست دارند همه چیز را با این دوگانه تفسیر کنند. حالا مجتبی مجرد بحث سنت-مدرنیته را به پژوهشهای متنشناختی و نسخهشناختی هم کشانده. میگوید جهان سنتی کمالگرا و جامعیتگراست؛ یعنی میخواهد متن را جامع و کامل ببیند، هدفش رسیدن به سخنِ اصلیِ مؤلف نیست، تصورش این است که متن باید کامل باشد و میخواهد با تصحیح، متن را به کمالش نزدیک کند. مراد مجرد از مصححان سنتی کسانی چون حمدالله مستوفی و عبداللطیف عباسی است. هدف تصحیح مدرن، زدودن آثار کاتبان است و رسیدن به اصلِ نوشتهی مؤلف. اغلب استادان ادبیات جزو این دستهاند. در تصحیح پسامدرن، آثار کاتبان هم جزوی از متن تلقی میشود. متن فقط ساختهی مؤلفش نیست و اصلاً یک مؤلف وجود ندارد. گروهی از افراد به متن شکل دادهاند. اغلب بحثهای این کتاب همین شکلی است. دربارهی ایدئولوژی و متنپژوهی، اعتبارسنجی دستنویسها (نسخ خطی) و ناهمسانی (نسخهبدل) هم نوشتهاند. در باب این موضوعات اغلب محققان اهل بیان تأملات این چنینی نیستند. این بحثها شاید در کلاسهای درس و جمعهای ادبیاتی و تاریخی زیاد مطرح شود ولی کمتر کتاب و مقالهای داریم که صرفاً به این تأملات بپردازد. راستش را هم بخواهید من که برای این سنخ تأملات ارزش زیادی قائل نیستم. من تتبع را در چنین موضوعاتی به تأمل ترجیح میدهم. دربارهی تاریخ تصحیح و متنپژوهی باید رفت به کتابخانه و نسخهها را بالا و پایین کرد و مدام گشت و گشت و به کتابهای بسیار سرک کشید. نمیشود در خانه نشست و به این موضوعات «فکر» کرد. اتفاقاً به نظر میرسد مجرد اهل تتبع و تحقیق و جستجوهای طاقتفرسا باشد. کتاب سنت تصحیح متن او را نخواندهام ولی تا جایی که میدانم برای آن کار حسابی جستجو کرده است. در پانویسهای همین کتاب هم میشود نکات تحقیقی بسیار جالبی یافت اما هدف مجرد در این کتاب تحقیق نیست، تفکر و تأمل است و همانطور که گفتم ذوق من تأمل در چنین موضوعاتی را برنمیتابد. بگذریم از اینکه میشود بسیار در این تأملات چون و چرا کرد و این البته ماهیت کار فکری است ولی چون در فضای تحقیقات ادبی تأمل چندان ارزشی ندارد، در حاشیهی این کتاب گفتگو و بحثی شکل نگرفته که فکرها چکش بخورد و صیقل یابد. ادبیاتیها اینگونه بحث نمیکنند و این بحثها را نادیده میگیرند. سنت تحقیقات در رشتهی ادبیات فارسی دیگر است و تأمل و طبقهبندی در این رشته خیلی جدی گرفته نمیشود. من ندیدهام دربارهی این کتاب هیچ نقد و نظری نوشته شده باشد. پ.ن: ۱- شاید نجیب مایل هروی بهترین کسی باشد که میتواند تتبع را با تأمل همراه کند. باید آثار او را با دقت بیشتری خواند. ۲- نمایهی اعلام کتاب مشکل دارد. شمارهی صفحات روبهروی اسمها نیامده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.