یادداشت احمدرضا کوکب
1403/9/5
1. این کتاب کوتاه همین امروز به دستم رسید و همین امروز خواندمش. مدتها بود که چنین کاری نکرده بودم و از اینکه (با هر سختی که داشت) انجامش دادم، راضی هستم. 2. این کتاب را نباید یک کتاب اقتصادی و یا حتی اقتصاد سیاسی فرض کرد؛ بلکه بیشتر اثری در حوزه فلسفه سیاسی است. لذا بیشتر از اسمیت و کینز و امثالهم، به فوکو و بودریا و ژیژک ارجاع میدهد. 3. واقع گرایی سرمایه دارانه تقریبا همان پست مدرن است؛ لایه فرهنگی و ایدئولوژیک اقتصاد سرمایه داری. 4. شاید بتوان ایده اصلی کتاب را در این جمله از خود کتاب پیدا کرد: ... واقعگرایی سرمایهدارانه متضمن تسلیم شدن در برابر واقعیتی بینهایت تغییر پذیر است که میتواند در هر لحظه پیکربندیاش را عوض کند. (ص۸۵) همان طور که گفتم، آنچه کتاب در پی تبیین آن است، بسیار به آنچه ما از واژه پست مدرنیسم متوجه میشویم نزدیک است. جهانی که در آن هیچ تمرکزی وجود ندارد. خیر عمومی معنا ندارد. ارزش محوری، بی ارزش بودن است. در واقع هر کسی ارزش هایی دارد ولی قرار نیست تا ابدا آنها را داشته باشد. همه این سیالیت، ناشی از تسلیم شدن بشر پست مدرن در برابر «واقعیت» جهان هستیم. آنچه اصیل است، واقعیت است و بقیه چیزها اهمیتی ندارند. در واقعیت هم هیچ ارزشی وجود ندارد. البته کتاب سعی دارد توضیح بدهد که اتفاقا خیلی هم ارزشها وجود دارد که همه برآمده از سرمایهداری و ناشی از آن هستند. 5. حال کتاب برای توضیح این ایدهی خود از جهات مختلفی به سمت موضوع حمله میکند. هر چیزی را دستاویز میکند تا منظور خود را برساند. از نقش دولت در جهان پسافوردیسم گرفته تا رشد بیماران روانی در دهههای اخیر. سرمایه داری همواره سعی میکند چنین اتفاقاتی را به «فرد» و کوچک ترین عضو ممکن نسبت بدهد؛ اما کتاب توضیح میدهد که ما درگیر یک فساد سیستماتیک هستیم و توصیههای اخلاقی برای رفتار بهتر تک تک افراد، کمک خاصی نمیکند. 6. کتاب آسان نبود. پر از ارجاع به فیلمها و سریالهایی که ندیده بودم و تقریباً هیچ شناسی هم برای دیدنشان نداشتم! از بس معمولا قدیمی بودند. لذا نمیتوانم ادعا فهم کامل کتاب را بکنم. آنچه گفتم، برداشت خودم بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.