یادداشت راضیه بابایی

خیال باف
        داستان خیال باف در مورد دختری ده دوازده ساله است که پدرش به خاطر تصادف و کشتن غیر عمد چند نفر ،زندانی است.کتاب  از درون و بیرون دختر روایت می کند از مشکلاتی که پشت سر می گذارد و از ارتباطش با مادر و دوست و معلم می گوید.
زبان داستان سالم است.اما برای نوجوان سنگین و رسمی است.جا داشت نویسنده کمی طنز فقط کمی!وارد داستان می کرد.
راوی فرشته ای است که به کمک دختر می آید و از زاویه دید او با داستان مواجه می شویم.او در بدن عروسک دختر می رود و آن را زنده می کند.این نکته داستان را به سمت رئالیسم جادویی برده است.
بعضی دیالوگ های معلم در بخش های پایانی خیلی تخصصی و طولانی است (وقتی با دختر در مورد مشکلش و راهکار آن صحبت می کند)آخر داستان هم شاد است.  الحمدالله اوضاع به سمت بهبود می رود.
کتاب از آن دست کتاب هایی است که برای گفتن خواندن و نخواندن درست وسط ایستادم.اگر نخوانید فاجعه رخ نمی دهد و اگر بخوانید هم اتفاق خاصی نمی افتد.
      
2

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.