یادداشت راضیه بابایی
1402/9/6
4.2
2
داستان خیال باف در مورد دختری ده دوازده ساله است که پدرش به خاطر تصادف و کشتن غیر عمد چند نفر ،زندانی است.کتاب از درون و بیرون دختر روایت می کند از مشکلاتی که پشت سر می گذارد و از ارتباطش با مادر و دوست و معلم می گوید. زبان داستان سالم است.اما برای نوجوان سنگین و رسمی است.جا داشت نویسنده کمی طنز فقط کمی!وارد داستان می کرد. راوی فرشته ای است که به کمک دختر می آید و از زاویه دید او با داستان مواجه می شویم.او در بدن عروسک دختر می رود و آن را زنده می کند.این نکته داستان را به سمت رئالیسم جادویی برده است. بعضی دیالوگ های معلم در بخش های پایانی خیلی تخصصی و طولانی است (وقتی با دختر در مورد مشکلش و راهکار آن صحبت می کند)آخر داستان هم شاد است. الحمدالله اوضاع به سمت بهبود می رود. کتاب از آن دست کتاب هایی است که برای گفتن خواندن و نخواندن درست وسط ایستادم.اگر نخوانید فاجعه رخ نمی دهد و اگر بخوانید هم اتفاق خاصی نمی افتد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.