یادداشت حامدنیرو

        هرچند که شاهکار بی‌بدیلی مثل «مارش رادتسکی» باعث میشه تا ابد برای یوزف روت احترام قائل بود، عصیان هم اما کار دیگه‌ای بود که آدم رو به‌خاطر قیاس ناخودآگاه با مارش رادتسکی سرخورده کرد.
یک رمان و داستان شدیدا شتاب‌زده، که همه‌چیز خیلی سریع و اتفاقی و بی‌توجه به منطق داستان و شخصیت‌ها پیش میره و حتی اگر یک داستان کوتاه هم‌ محسوب می‌شد، باز هم خلق‌الساعه بودن اتفاقات، بسیار تند و تعریف نشده بود.
شروع و جلب توجه مخاطب خوب بود و نوید یه داستان جذاب رو میداد ولی انگار ضرب‌الاجلی در نوشتن و اتمامش بوده که محصول نهایی رمانی شلخته و شتاب‌زده‌ست.
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.