یادداشت کالیسیا؛

کالیسیا؛

کالیسیا؛

11 ساعت پیش

        رمان گتسبی بزرگ از اسکات فیتس‌جرالد دومین رمان برجسته و برتر انگلیسی قرن بیستمه و واقعا هم حقش بوده که جزو بهترین‌ها باشه.
یه رمان کلاسیک و البته یه جورایی عاشقانست با این حال در صفحات پایانی مفهوم عشق کم‌رنگ‌تر و غم پررنگ‌تر می‌شه.
رمان از زبان یکی از شخصیت‌ها به اسم نیک کاره‌وی بیان می‌شه و در واقع راوی ایشونه و در حال شرخ دادن زندگی شخصیت‌های اصلیه و یه جورایی درک همه چیز رو برای آدم آسون‌تر می‌کنه چون کاره‌وی بدون اینکه نقش خیلی پر‌رنگی داشته باشه بخاطر ارتباط‌‌هایی که با شخصیت‌ها داره، تو زندگی شخصیت‌های اصلی در رفت و آمده و جوری که رمان و البته زندگی گتسبی رو شرح میده کاملا قابل فهمه.
در واقع اولاش ارتباط‌ها رو درک نمی‌کردم ولی بعد دیگه برام عادی شد*
البته چون یه رمان کلاسیکه ممکنه بعضیا ازش خوششون نیاد و ممکنه احساس کنن که روند کمی کند پیش میره اما در نهایت رمان‌های کلاسیک بخاطر توصیفات منحصر‌به‌فرد و کاملا قابل فهمشون اینطور به نظر میان و روند رمان به هیچ عنوان کند نیست:/
هر جمله دقیقا مثل یه تصویر تو ذهنم می‌درخشید و واقعا توصیفات کتاب خیلی کامل و خوب بودن؛
و اما با اینکه تقریبا توصیفات مفیدی در موقعیت‌های مختلف در‌مورد ظاهر و اخلاق شخصیت‌های اصلی شده بود و می‌شد به سادگی تصورشون کرد اما با این‌حال به نظرم در مورد گتسبی هیچ توصیف خیلی دقیقی وجود نداشت، مخصوصا از نظر ظاهری با این حال تو اولای رمان به نظر مرموز بود (که اگه خونده باشید متوجه می‌شید دقیقا منظورم چیه) مثلا اینکه تو مهمونی‌هاش با این‌حال که میزبان بود هیچ‌کس نمی‌شناختش؛ و بعد از مدتی هم مخصوصا تو آخرین صفحات رمان مشخص شد که برنامه‌ریز و البته آدم با فکری بوده که می‌خواسته خودش رو به یه جایی برسونه، کم و بیش هم در مورد شغلش اشاره‌های ریزی شده بود؛ و در کل وقتی که دوباره با دی‌زی ارتباطش رو برقرار کرده بود بیشتر در مورد این شخصیت متوجه شدیم اما در نهایت در مورد ظاهرش هیچ تصویری تو ذهنم ندارم. در واقع گتسبی یه آدم خود ساخته بود و به عبارت دیگه ساخته‌ی افکار افلاطونی خودش بود و می‌تونست به فرد خیلی بزرگی تبدیل بشه.
امیدوارم با توضیحات درمورد گتسبی خستتون نکرده باشم*
البته اگه دقت کرده باشید این رمان به غیر از ژانر عاشقانه و کلاسیک شامل یکوچولو چاشنی جنایت هم می‌شه (که ترجیح می‌دم بهش نگم جنایت چون همه چیز تصادفی اتفاق افتاد و به جاش مرگ و میر کلمه مناسب تریه تا جنایت) تو سه فصل پایانی شاهد دو تا مرگ ناگهانی چه به صورت تصادفی و چه غیر تصادفی بودیم.
در کل اگه به رمان کلاسیک علاقه‌مند هستید این یه مورد خوبه که بهتون پیشنهادش می‌کنم.
      
1.2k

18

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.