یادداشت ابراهیم دهقان

افسانه ی سیزیف
        لقد خلقنا الانسان فی کبد

‌که ما انسان را در رنج آفریده ایم‌
‌
قرآن - سوره بـلـد‌
‌
‌
محض تعریف همین رنج و پوچی است که کامو به سراغ سیزیف در رساله‌ی فلسفی افسانه سیزیف می‌رود: "و سیزیف را دیدم، از کوشش بسیار در عذاب بود سنگ سختی را با نیروی بسیار بلند می‌کرد و با دست‌ها و پاهایش آن را به جلو می‌راند آن را از دامنه تا قله می‌غلتاند و می‌پنداشت که به قله رسیده است ولی ناگهان وزن سنگ غلبه می‌کرد و با سر و صدایی بسیار از قدرت او خارج می‌شد و به پایین باز می‌گشت." (ادیسه‌ی هومر-سرود ۱۱ ام. ۵۹۸-۵۹۳)
‌
‌
پوچی بخشی از زندگی است و به جای اینکه مورد انکار واقع شود می‌باید که پذیرفته شود.
و پس از رسیدن به این آگاهی است که آدمی درک می‌کند که رساندن سنگ به قله مقصود تمام زندگی نیست بلکه بخشی از زندگی است. اینکه هر روز به دنبال معنای زندگی بگردی و سنگ را بالا ببری بخشی از واقعیت زنده بودن است و غلتیدن سنگ به پایین و نیافتن پاسخ قطعی یا درست نیز بخشی دیگری از این واقعیت.
و همین آگاهی است که اندکی٬ و فقط اندکی رنجی که بردنی است را آرام خواهد بخشید. همین آگاهی است که عصیان نیز هست٬ عصیانی که شور و شعف می‌بخشد به روزمرگیِ محتوم
      
1

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.