یادداشت زهرا مجد

        دوستی داشتیم که یک بار به عنوان مدافع حرم عازم سوریه شده بود. ماموریت چهل روزه اش که تمام شد، میخواست برای دخترکش سوغات بخرد. وارد بازار شام شده بود و از ابتدا تا انتهای بازار را اشک ریخته بود. تمام مسیر برایش روضه بود. آخر سر دست خالی آمده بود خانه. سوغاتی اش ترکش بود و چند پوکه  خالی .....


مگر میشود احسان جاویدی، مداح پرستار مدافع حرم، در کوچه پس کوچه های شام قدم بزند؛ بی پناهی زنان و کودکان در شام را ببیند و روضه خانم جان نخواند؟

"همسایه های خانم جان" را دوست داشتم. روایت بکرِ تلخ و شیرینش را دوست داشتم. حس و حال تولد نوزادان سوری -و بعضا داعشی- در بحبوحه جنگ و زیر پرچم جمهوری اسلامی را دوست داشتم. 

خواندن نسخه الکترونیکی که تمام شد، تازه نسخه چاپی را خریدم. دلم نیامد جای "همسایه های خانم جان" در کتابخانه ام خالی باشد.
#حلقه کتابخوانی مبنا
      
3

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.