یادداشت زینب خدابخش

        "دهمین کتاب ۰۴"
سخت پوست برای من به تلخی قرصی بود که با جرعه اول آب به گلو می‌چسبد و ذره ذره تلخی‌اش را به حلق می‌ریزد، همانقدر غیرقابل تحمل. داستان شروع جذاب و میخکوب‌ کننده‌ای داشت، قبول دارم. زبان داستان روان بود و جزئیاتی که از زندگی شخصیت‌ها  بیان می‌کرد واسطه‌ای بود برای تصویرهای بی عیب و نقص ذهنی. همه‌ی این‌ها را قبول دارم اما دلیل این حجم از زهر در متن را نفهمیدم.
-کتاب، روایتی از خانواده‌ای چهار نفره و مشکلات‌شان در شمال کشور است. داستان دائم به دو بخش گذشته و حال تقسیم می‌شود و هم‌پوشانی اتفاقات را به خواننده نشان می‌دهد.
پ.ن: فکر نمی‌کنم دیگه بخونمش.
      
740

26

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.