یادداشت نگار زرگر
1401/2/31
اصل جریان این کتاب مجموعهی مقالاتی نوشتهی یه شخصیت ساختگیِ رزیتا خاتون نام، که فمنیسته، و با «بلاهت» و «سفاهت» تمام همهی تلاشش رو میکنه برای احقاق حقوق از دست رفتهی زنان (مثلاً تلاش میکنه که همهی زنها از شوهرهاشون طلاق بگیرن، همهی زنها برن تو معدن کار کنن، دیگه هیچکس حجاب نداشته باشه، و از این دست مطالبات معمول زنانه)، و یه تعدادی زن دیگه که توی نشریهی همین خانوم رزیتا خاتون کار میکنن و اونا عاقلترن و همهش میگن ما با رزیتا خاتون نیستیم و این همهش عقاید پوچ خودشو که فقط خودش بهشون اعتقاد داره به عنوان عقیدهی همهی زنها جار میزنه. نکتهی جالب توجه اینه که تمام اینها رو آقای سیدمهدی شجاعیِ مرد گذاشته توی دهن تکتک این زنها. نمیدونم چرا اینقدر احساس مسئولیت میکنه که در مورد یه جنبش زنانه، و در مورد اصولاً زنانگی داد سخن بده، و تازه از زبون چند تا زن. * گریه به یاد اتاقی از آن خود. مطالب کتاب بیست و سه چهار سال پیش توی مجلهی نیستان چاپ شدهن، اما برام جالبه که ضدفمنیستها چطور از اون موقع تا حالا یه ذره هم تغییر نکردهن: به حرف زنها/فمنیستها گوش نمیدن، همین طوری از خودشون فمنیسم رو تعریف میکنن و بعد اون نسخهی ساختگی ذهن خودشون رو به سخره میگیرن. همون فمنیسم آشنای توی ذهن مردها، که ترجمهش میشه زنسالاری، توش زنها مرکز عالمن و باید مردها رو زنده زنده پوست کند و ازدواج حرامه و بچهدار شدن رو که دیگه اصن حرفشو نزن. خب، نمیدونم، لابد خیلی احساس توانایی و باهوش بودن هم میکنن که این مکتب خیالی رو نقد میکنن. حالا توجهتون رو جلب میکنم به یه سری فکر و یادداشت و نقلقول قاتی پاتی: «رزیتا خاتون: بله، طرح من تاسیس وزارت زنان بود. وزارتخانهای که از وزیر تا مستخدم و رانندهی آن همه زن باشند. *با چه شرح وظایفی؟ رزیتا خاتون: در چنین وزارتخانهای طبعاً اختلافات زیادی بروز میکند. کار این وزارتخانه میتواند این باشد که به اختلافات درون وزارتخانهای رسیدگی کند و آنها را حل و فصل نماید. به این ترتیب بخش وسیعی از زنان میتوانند سر کار باشند.» اصلاً باورم نمیشه که نویسنده اینقدر به نکته نزدیک شده ولی نگرفتدش. بعد از خوندن اینجای کتاب احساس میکنم که واقعاً یه وزارتخونه، یا به هر حال یه سازمان دولتی زنان میتونه ایدهی خوبی باشه، یه چیزی مثل معاونت زنان و خانوادهی الان، با این تفاوت که این سازمان واقعاً به نفع زنها کار میکنه. و کار واقعی، مثلاً در زمینهی تصحیح قانونهای زنستیز، حجاب، پیشگیری از بارداری، سقط جنین امن، مبارزه با ختنهی زنان، مبارزه با آزار جنسی و حمایت از بازماندهها، مبارزه با کودک همسری و ازدواج اجباری و تا فردا صبح قس علی هذا. بعد این آقا نه گذاشته نه برداشته و از این ایدهی زیبای وزارتخونهی زنان استفاده کرده عدل برای دوباره به کار بردن کلیشهی «زنها همهش گیس همدیگه رو میکشن». جمع کنید بابا. یکی از چیزایی که برام جالب بود این بود که این خانومِ رزیتا خاتون پیشنهاد طرحی رو داده به اسم ازدواج تعاونی برای کسایی که پول ندارن ازدواج کنن. این طوری که به جای یه مرد چند تا مرد توی ازدواج هست (نوشته یه مرد از عهدهی مخارج برنمیآد برای همین میشه چند تا جوون پول بذارن رو هم و ازدواج تعاونی کنن. فکر کنم منظورش از چند تا جوون به طور خاص چند تا *مرد* جوونه. وتف). و نمیدونم چطور این به عنوان فساد و فحشا دیده میشه وقتی چندزنیِ مردها نه تنها شرعی و قانونیه، بلکه میبینیم که گاهی تبلیغ هم میشه، و همه باهاش اوکین. از بیانیهی آقای شجاعی در مورد این مقالات: «زنهای غربزدهی سلطنتطلب»، «استهزا و تخطئه و تمسخر تفکری که میخواهد زن را به فساد بکشاند، میخواهد ارزشهای ذاتی زن را از او بستاند»، «زن را به جای مرد بنشاند»، «من معتقدم که در مسیر تکامل زن، انحراف از مسیر زن بودن و ورود به جادهی مردان نیست»، «ظلم و تعدی به برخی از زنان کشور بهانه شود برای از هم پاشیدن بنیان خانواده» (تکرار میکنم، *برخی از زنان).
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.