یادداشت کتابفام
4 روز پیش
🔶۱۴۰ صفحه در ۳ ساعت. 🔶خواندن رمان «روز و شب» اثر «یون فوسه» تجربهای منحصربهفرد است. این رمان با لحن شاعرانه و نگاه ژرف هستیشناسانهاش، بهگونهای آرام اما مصرّانه توجه کامل خوانندهاش را به خود میخواند. «یون فوسه»، یکی از برجستهترین نویسندگان نروژ، با سبک مینیمالیستی خاص خود، روایتی را خلق کرده که از مرزهای زمان فراتر میرود و زندگی و مرگ را در تار و پودی واحد و عمیق به هم میبافد. این رمان صرفن یک داستان نیست؛ تأملی فلسفی است. روایت با تولد «یوهانِس» ماهیگیر، آغاز میشود و با واپسین لحظات زندگی او به پایان میرسد. سادگی مواج در طرح داستان، عامل پنهانکنندهی عمق فوقالعادهای از احساسات و بینشهاییست که «فوسه» در سراسر روایت عرضه میکند. از همان جملهی نخست، سبک نگارش «فوسه» خواننده را مجذوب خود میکند؛ سبکی که بازتابی از جریان مدام و آرام زندگیست. خواندن این رمان گواه این است که چرا باید به ادبیات پناه برد: توانایی بیان ناپذیرفتنیها، شکلدادن به احساسات و تجربههایی که ما را بهعنوان انسان تعریف میکنند. «روز و شب» شاهکاری ساکت و تأملبرانگیز است که خوانندهاش را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد و دگرگون میسازد. 🔶رمان به دو بخش مجزا تقسیم شده که هرکدام لحظهای محوری از زندگی «یوهانِس» را بررسی میکنند. بخش نخست، تولد او را روایت میکند و خواننده را در وصفی لطیف و تقریبن ماورایی از ورود او به جهان غوطهور میسازد. نثر «فوسه» در این بخش، زنده و حسی است و زیبایی خام لحظهی تولد را بهصورتی ملموس به تصویر میکشد. بخش دوم به آخرین روز زندگی یوهانس میپردازد؛ سفری خیالگونه از زندگی به مرگ. در این نیمهی رمان، فضای روایت بیشتر ذهنی و انتزاعی میشود. نثر «فوسه» حالتی رؤیاگونه مییابد و مرز بین واقعیت و خیال محو میشود. آنچه این ساختار را بسیار تأثیرگذار میسازد، ماهیت چرخهای آن است: با قرار دادن تولد و مرگ در کنار هم، «فوسه» پیوستگی وجود را نشان میدهد؛ اینکه زندگی و مرگ، جریان پیوستهای از هستیاند. دیدگاهی که فروتنانه و الهامبخش است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.