یادداشت معصومه سعادت

شب هزار و دوم و افسانه هایی دیگر
        با چه جور افسانه‌هایی روبه‌رویی‌م توی این کتاب؟
توی اولی آقای محترم عاشق دو خواهر می‌شه و دوست داره با هر دوشون ازدواج کنه، و عاشق اون کتابیه که توش قهرمان داستان همزمان با دو دخترعمو ازدواج می‌کنه.
دومی از اولی هم بدتر!  دو زن هرزه که عاشق یک پسر نوجوان می‌شن و بعد سه تایی با هم زندگی می‌کنند!
سومی و چهارمی هم به همین ترتیب!

اصلا چرا این کتاب ها ترجمه می‌شن؟ و چرا ناشر تخصصی کودک و نوجوان منتشرشون می‌کنه؟!

از ترجمه هم نگم براتون! فکر کنید که حال و هوای یه شهر عربی توی 400 سال پیش... یهو یه جا می گه فلان چیز با فلان چیز هارمونی داشت!
یا اول صبح از خونه می ره بیرون و می گه صدای اذان نماز پنجم به گوش می رسید! یا نوشته از تراسی به تراس دیگه می پرید....

انتخاب واژگانشون اصلا خوب نبود و کلا کتاب خوب و قابل خوندنی نبود، مگر این که پی گیر کارهای تئوفیل گوتیه باشید.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.