یادداشت راضیه محمدی
1401/9/6
همیشه زندگی مولانا و شمس برام جذاب بود. اینکه بیشتر و بیشتر .بدونم روایتهای جسته گریخته ی زیادی هم شنیده بودم ولی کم کم وقتش بود که جدی تر به امر بپردازم. اولین کتابی که در این زمینه خوندم #پله_پله_تا_ملاقات خدا بود که واقعا اطلاعاتی زیادی ازش دریافت کردم. بعد از اون با کتاب #گفتا_من_ان_ترنجم آشنا شدم این کتاب نوشته ی آقای #محمد_قاسم_زاده است. نثر کتاب کمی مشکل نوشته شده ولی چون روایت داستان وار نوشته شده این خودش به پیشرفت کتاب خیلی کمک میکنه. کتاب از زبان نزدیک ترین یار #مولانا روایت میشه. منتها اگه از این شخص شناخت قبلی نداشته باشین تا اواخر کتاب متوجه نمیشید که راوی چه کسی هست چون هیچ اسمی از اون آورده نمیشه. آغاز کتاب از خلوت سه ماهه ی #شمس و #مولانا شروع میشه. یعنی دقیقا از اوج ماجرا و این هیجان انگیز ترش میکنه. خیلی زیبا به غیبت اولیه شمس و ازدواجش با #کیمیا و علت مرگ کیمیا و همچنین غیب همیشگی اون روایت میکنه روایت های زیبایی از #سماع داره که به شخصه من چندباری دلم خواست تجربه اش کنم . جذابیت دیگه این کتاب اینکه از فرزندان مولانا و سرانجام شون هم در طی داستان گفته میشه بخصوص زندگی #علاالدین فرزند دوم مولانا. در آخر این رو هم بگم که راوی داستان که تا صفحه 248 اسمس ازش نمیاد. کسی نیست جز #حسام_الدین_چلبی. کسی که #مثنوی رو به کتابت درآورد. یعنی در مجالس وعظ و یا بعدتر در مجالسی که برای خود مثنوی برپا میشد. زمانی که #مولانا فی البداهه شروع به گفتن میکرد حسام الدین و چند تن دیگر شروع به کتابت میکردند. و بعد از اتمام جلسه، حسام الدین متن ها رو گردآوری کرده و به شکل مثنوی درآورده.
7
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.