یادداشت سمی
دیروز
کتاب ضیافت یکی از مهمترین روایتها دربارهی عشق است. سقراط و دوستانش به مناسبت چاپ کتاب شعری در یک مهمانی جمع میشوند. بعد از مراسم جشن سقراط از آنها میخواهد نظرشان را در مورد عشق بگویند و هرکسی نظرش را میدهد. تا اینکه یکی از آنها میگه که زمانی هر آدمی زوج بهم پیوسته بوده و از هر چیزی، دست، پا ... دو تا داشته و به صورت کره بوده است، خدایان از قدرت اینها نگران شده و زئوس فرمان میدهد که هر کدام از کرهها هدف قرار گیرند و خلاصه هر یک به دو نیمکره تبدیل می شوند. از آن موقع میگویند که عشق همان جستجوی نیمکره یا نیمهی گمشده است. یونگ هم از این داستان استفاده کرده و میگوید این دو نیمکره دو تا آدم مختلف نیستند بلکه هر دو یکی هستند، اگر مرد است نیمکرهاش آنیمای اوست و اگر زن است نیمکرهاش آنیموسشه. آنیما و آنیموس همان یار پنهان هر آدم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.