یادداشت مجید اسطیری

چرا سوریه؟: سخنرانی ها و مصاحبه های سیدحسن نصرالله درباره سوریه
        مواضع سیدحسن نصرالله از آغاز مناقشات سوریه بسیار دقیق و مثل همیشه صریح و صادقانه است. کتاب بر اساس سیر تاریخی سخنرانی ها و مصاحبه های تلویزیونی سید حسن نصر الله تنظیم شده و سیر آرام جهت گیری های حزب الله بر اساس تحولات صحنه سوریه را میشود خیلی راحت پیگیری کرد. در سخنرانی های اولیه بحث بیشتر بر سر این است که اساسا در سوریه چه خبر است؟

"آبان 1390- گفته شد درفلان شهر تظاهرات گسترده و درگیری رخ داده است و عده ای شهید و مجروح شده اند. می دانید که به لبنانی ها و سوری ها می گویند: «یک ملت در دو کشور.» با پرس و جو درکشور، چه از طریق رسانه ها و چه دوستان و نزدیکان ، فهمیدیم هیچ تظاهرات و درگیری رخ نداده است و برعکس، خوش و خرم هستند. حال اگر کسی برخی شبکه های ماهواره ای عربی را نگاه کند و تصمیم داشته باشد به دمشق بود می ترسد؛ فکر میکند دمشقی نمانده است !"
سیدحسن نصرالله اصرار دارد که اهمیت سوریه در مسئله اسرائیل را تبیین کند و نگذارد مسئله اسرائیل به فراموشی سپرده شود. چیزی که سعودی خیلی دوست دارد اتفاق بیفتد و مسئله اسرائیل به مسئله دوم منطقه تبدیل شود:
"اگر از دولت های عربی بپرسید راه حل مسئله اسرائیل چیست؟ میگویند راه حل، سیاسی است و راهی جز مذاکره وجود ندارد. آیا گفت وگو و مذاکره با اسرائیل، سقف زمانی دارد؟ خیر. از چه زمانی در حال مذاکره هستند؟ پاسخ: ده ها سال.
با اسرائیل اشغالگر غاصب قاتل بی عار، با آرامش کامل، روند صلحی از جنس عربی برقرار است که پس از ۲۰۰۰ م. به وجود آمد و ما امروز در ۲۰۱۲ م . هستیم و بعضی هنوز پای میز مذاکره اند!"
 و
 "هر قدر هم که شکاف و تفاوت وجود داشته باشد، فلسطین و قدس مسئولیت عقیدتی، دینی، بشری و اخلاقی ما هستند. فلسطین و قدس برای تک تک جنبش های مقاومت، به منزله توحید، نماز و روزه اند. درنتیجه، اشتباه ها، رنجیدگی ها و تفاوت ها نباید به اصل این موضع و رویکرد ضربه بزنند. به همین علت، هر تحولی که در لبنان و منطقه رخ بدهد، بازهم مسئله مقابله با پروژه صهیونیسم و مسئله خصومت ورزی علیه اسراییل، موضع قطعی ماست."
و
"تهدید تکفیری ها را بر اسرائیلی ها اولویت نمیدهم، ولی می گویم هر دوی این ها، دو تهدید واقعی، جدی، بزرگ و وجودی هستند و باید برهمین مبنا با آن ها رفتار کرد. اسرائیل، تهدیدی فقط عليه ما به عنوان یک گروه نیست و همان گونه که اسرائیل تهدیدی برای همه منطقه است، جریان تکفیری نیز تهدیدی برای همه منطقه هست."
بخش زیادی از کتاب پاسخ به این مسئله است که حزب الله چرا به سوریه وارد شده است و تا چه میزان در خاک سوریه نفوذ خواهد کرد و تا کی حضور خواهد داشت:
 " به نظر ما، تسلط این گروه های تکفیری بر سوریه یا استان های مشخصی از سوریه ، به خصوص استان های هم مرز با لبنان، برای لبنان و همه لبنانی ها خطری بزرگ است؛ فقط برای حزب الله و شیعیان لبنان خطرناک نیست، بلکه برای لبنان، لبنانی ها، حکومت لبنان، مقاومت لبنان و همزیستی حاکم بر لبنان، خطرناک است. در این باره دلیل دارم و این گروه ها را به ناحق متهم نمی کنم."
سیدحسن نصرالله مثل امام موسی صدر رویکردی کاملا فرا مذهبی دارد و بارها و بارها تاکید میکند که مسئله گروه های تکفیری نیز مسئله ای فرامذهبی است:
 "متهم کردن ما به داشتن انگیزه های مذهبی، حرفی بی معناست؛ تاریخ ما در لبنان، فلسطین، بوسنی و هرزگوین و... این را شهادت می دهد. برادران! ما به بوسنی و هرزگوین رفتیم، جنگیدیم و شهید دادیم. از بهترین جوانانمان به آنجا رفتند و ما چند قرارگاه در آن کشور داشتیم. برای دفاع از چه کسی؟ از مسلمانان اهل سنت بوسنیایی؛ در بوسنی شیعه وجود ندارد. هرچه تا امروز درباره فلسطين متحمل شده ایم ، به علت جنبه عقیدتی مسئله بوده است..."
من واقعا تا قبل از خواندن این کتاب از نقش فوق العاده مهم بشار اسد در مقاومت در برابر اسرائیل تا این اندازه آگاه نبودم:
"_
سیدحسن نصرالله: باز هم برای اینکه حق سوریه را ادا کرده باشیم، باید بگویم در طول جنگ، خط قرمزی وجود نداشت. انبارهای تسلیحات ارتش عربی سوریه، برای مقاومت لبنان باز شد و گفتند بیایید و بدون هیچ ملاحظه ای، هرقدر می خواهید، بردارید؛ هرنوع، هر مقدار، هر چیزی و هرقدر می خواهید بردارید."
 یک چیز جالب دیگر برایم مواضع خیلی تند سید حسن نصرالله در برابر جریان 14 مارس و سعد حریری بود. اصلا اعصاب نداشت در برابرشان :)
"این افراد لبنانی، یعنی همه گرایش های گروه ۱۴ مارس چه ضمانتی دارند؟ فکر می کنند پروژه شان برنده بوده است؟ دوست ندارم از کسی نام ببرم، ولی این استثناست؛ می توانید از سعد حریری و عقاب صقر بپرسید که از ابتدای مسئله سوریه ، در آن دست داشتند و پول، سلاح، جنگجوو... می فرستادند. ماجرای فرستادن شیر و پتو مسخره است. مسئله روشن است، بپرسید: هم پیمانان شما، دوستانتان و سازمان های نظامی که به آنان پول و سلاح میدادید، کجا هستند؟"
 بخش مربوط به ظهور داعش هم چیزهای جالبی داشت اعم از وحشت خود کشورهای سازنده و حامی داعش از نیروهای وحشی داعش:
"امروز دیگر سفارت های سعودی در کشورهای همسایه سوریه یعنی ترکیه، اردن، لبنان و...، به جوانان سعودی در سوریه فراخوان داده اند که بیایید تا شما را پذیرش کنیم وترتيب بازگشتتان را به کشور بدهیم. چرا؟ پاسخ بسیار ساده است: دولت سعودی متوجه شد این افراد وقتی برمی گردند، بلای جان کشور می شوند، چنان که پس از جنگ افغانستان رخ داد. آیا فراموش کردیم وقتی جوانان سعودی از افغانستان و پاکستان باز گشتند، در این کشور چه قتل ها رخ داد؟!"
از نکات تازه کتاب برایم مظلومیت عجیب حزب الله در رسانه ها بود. رسانه های جریان مقابل از هیچ دروغ پردازی کوتاهی نمیکنند 
 "
تأکید میکنم بسیاری از آنچه در جاهای دیگر گفته می شود، بیان آرزوهای گویندگان است نه بیان رخدادها. همچنین، بعضی از اخبار که در رسانه ها، همچون برخی رسانه های مشهور عربی دست به دست می شود، به همین صورت است. برای مثال، داستانی رواج یافته بود که پانصد نفراز حزب الله در قلمون شهید شده اند. آیا در جامعه ای مثل لبنان، می شود پانصد شهید را پنهان کرد؟ حتی یک شهید را هم نمی شود پنهان کرد، چه برسد به پانصد شهید!"
بارها سید از دروغ پردازی های رسانه های جریان وابسته به غرب و امریکا گله میکند و میگوید برخلاف گفته آنها تعداد شهدای حزب الله خیلی کم است و :
"در روز روشن، به شهدای مان در سوریه افتخار میکنیم؛ سرمان را به خاطرشان بالا می گیریم و آنان را شهدای مقاومت و راه قدس در سوریه میدانیم. فرضشان این بود که حزب الله می گوید این ها هم مثل همه در سوریه شهید شده اند و خودش را از پیام ها، تنگناهای روحی یا سیاسی، توازن ها، قواعد درگیری و... راحت میکند. به همین سبب، اسرائیل هم می توانست روی مسئله سرپوش بگذارد..."
 و نقش فکری غرب در حرکات داعش و جبهه النصره. و مدام هم اصرار میکند هیچ تفاوتی بین جبهه النصره و داعش وجود ندارد و هر دو از دل القاعده درآمده اند
"اینها که سر می برند و می کشند، فیلم نیست، بلکه از واقعیت فیلم گرفته اند. مطمئن باشید برای این ها از هالیوود نیرو آمده است. تفکر، روحیه ضد انسانی و وحشیگری شان، هالیوودی است. مگر فرهنگ هالیوود چیزی جز سربریدن و کشتن است؟ آیا این ها آموزه های شرق، اسلام، مسیحیت، پیامبران، خلفا، صحابه و اهل بیت عام است ؟! اعوذ بالله . روشن است این تصویری که امروز در برابر ما قرار گرفته، از کجا نشأت می گیرد."
 و هر بار که اسم اسرائیل می آید وحشت عجیب و غریب اسرائیل از ایران مطرح میشود که میتواند برای ما غرورآفرین باشد و البته خیلی جاها هم دروغ است و ایران واقعا نقشی ندارد
 "اسرائیل همواره می کوشد به موضوعها ابعاد خارجی بدهد. وقتی از مقاومت جولان یا مقاومت در مرزهای سوریه با جولان حرف می زند، میکوشد لباس ایرانی به آن بپوشاند. مدام از عبارات ایران، جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب استفاده میکند؛ چون دشمن اسرائیلی در اصل، چیزی به نام مقاومت ملی را به رسمیت نمی شناسد؛ نه در فلسطین، نه در لبنان، نه در سوریه و نه در هیچ جای دیگر. در نگاه اسرائیل، هرکس با او می جنگد، مزدور ایران است."
چندین بار هم سید حسن اصرار میکند که ما از ایران سلاح یا دستور نمیگیریم و خودمان مستقل عمل میکنیم با این که صریح میگوید آیت الله خامنه ای را ولی امر مسلمین جهان میداند

یک گلایه جدی درمورد کتاب کیفیت خیلی بد چاپ است. حجم کتاب بالا است. فونت کوچک است. ویرایش ضعف هایی دارد و صحافی رسما افتضاح است در حدی که دست گرفتن کتاب واقعا سخت بود و آخر سر هم یک سری صفحات از شیرازه جدا شد! آن هم دست یک آدم وسواسی مثل من
      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.