یادداشت سارا مستغاثی
1400/11/4
از طنز تلخ کتاب های شرمن الکسی، فقط تلخی ش را داشت. آن هم یک تلخی بی مزه و کشدار! پر از آه و ناله بود داستان فقط. که چقدر سرخ پوست ها بدبخت اند و به ما ظلم شده و از این صحیت که خوب البته درست است و در کتاب های دیگرش هم بود ولی نه به این صورت. بد بختی در این کتاب موج می زد. اصلا داستان یک سری بدبخت بود که بین مردمِ بدبختی مانند خودشان زندگی می کردند. طی اتفاقاتی این امید به وجود آمد که از این بدبختی بیرون بیایند ولی نشد و آخرش دوباره غرق در بدبختی خودشان شدند! یعنی یک چیزی در مایه های فیلم های ایرانی بود. (حالا نه به این غلظت.) ترجمه خیلی بد بود. خیلی! یعنی اگر زبان اصلی اش را بخوانم شاید کلا نظرم عوض شود. بعد التحریر: الان که نگاه کردم کتاب "پرواز" را هم با همین ترجمه خواندم. ولی به این بدی نبود...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.