یادداشت

Hana

1403/4/26

خرس و شباهنگ
        مثل آن بود که یخبندان جنگل های روسیه با سرنوشت تلخ فرزندان مارینا و برگ درخت های صنوبر و بلوط به هم گره خوردند.
من دشمن بزرگ کلیشه ها هستم اما چه بهتر از جنگ دیرینه ی دو برادر ،کسی خیر و دیگری شر؟! هنگامی که اهریمن ها میزبان ارواح محافظ برای جنگی سرنوشت سازمی شوند که کلیدش فداکاریست؟
شخصیتای کتاب برای من مفهوم های مختلفی داشتن
آلیوشا نمادی از صبر و دلسوزی،ایرینا نمادی از مهربانی و لطافت،پیوتر ولادیمیروویچ شرافت و از خودگذشتگی و ساشا و واسیلیسا آزادی انتخاب!
آنا،کنستانتین و برادره خبیث مرگ در یک کلمه برای من نماد«ترس»بودن
گاهی با آمدن اسم چیرت ها و زبان اسبی می خندیدم و از فرط گرما و سرمای شدید به ستوه می آمدم. و چه قدر قشنگ بود رابطه ی خواهر و برادریه آلیوشا و واسیا در کناره لحن دلنشین دنیا هنگام تعریف کردن قصه!
این افسانه همیشه توی قلب من جاداره،فکر میکنم با هر سن و سال و شرایطی این کتابو باید همین حالا توی لیست  TBR تون قرار بدین 🥲☘️

      
17

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.