یادداشت نیایش بهرامی
1402/2/17
یادگار خندوانه! یا ۹ ساله بودم یا ۱۰ ساله، طرفدار پر و پا قرص خندوانه. یادم میآید که در کنج خلوت علاوه بر تصور حضور در نمایشگاه نوشت افزار همیشه خودم را در استدیو خندوانه متصور میشدم. حاضر در صحنهای جسور! همانی که در مسابقات شرکت میکرد و آقای شاه حسینی برایش میکروفن میآورد... همانی که سرود ها را از همه بهتر میخواند... همانی که در قرعهکشی ها برنده میشد... فکر کنم مسابقهای چیزی بود که کتاب را مرتب در خندوانه آن شب ها تبلیغ و معرفی میکردند. چه شد که خریدم و اصلا از کجا خریدم را به یاد ندارم اما خوب یادم هست که با دیدن تقریظ رهبر بر کتاب شاخ در آوردم. فکر نمیکردم رامبد جوان از این چیز ها معرفی کند. با هیجان و دندان درد در آن ایام کودکی خواندم کتاب را، لکن چیز زیادی دستگیرم نشد. میفهمیدما، اما نمیفهمیدم! حالا اما دوباره آن را خواندم، مثل قبل عجیب اما این بار شدیدا دوست داشتنی بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.