یادداشت سیده زهرا ارجائی

آسمان سرخ در سپیده دم
        ماجرا از کمی قبل از سپیده‌دم شروع شد؛ درست از زمانی که آنا متوجه شد که مادرش دردی عجیب دارد و او را به‌گونه‌ای دید که تا به‌حال ندیده‌بود. آنای دوازده ساله که همیشه سعی می‌کرده که بزرگترها ثابت کند که دیگر کودک نیست، تلاش می‌کند تا در زایمان مادرش کمکی کند اما تولد برادرش آن طور که باید پیش نرفت! بلافاصله بعد از تولد، بن را در انکوباتور به بیمارستان بردند و کمی بعد مشخص شد که بن، مبتلا به هیدروسفالی است و به همین علت، معلولیت شدید جسمی و ذهنی دارد... 
از آن زمان، خانواده‌ی پی‌کوک درگیر مسائل مربوط به نگه‌داری از یک فرزند معلول شد و این مشکلات، فرزندان دیگرشان یعنی آنا و کتی را نیز درگیر کرد.
داستان این رمان، از زبان آنا روایت می‌شود. خواهر بزرگتری که تصمیم گرفت تا همیشه برادرش را دوست داشته‌باشد و از هیچ تلاشی برای او فروگذار نکند...

ماجرای آسمان سرخ در سپیده‌دم، روایت دختری نوجوان است از داشتن برادرِ معلول؛ ماجرای خانواده‌ای است که ناخواسته درگیر مشکلاتی شده، از زاویه‌ی دید دختر نوجوان این خانواده!
آنا ماجراهایی از سه سال پراضطراب و عجیب در زندگی‌اش را بیان می‌کند که باعث شد نگاهش به دنیا و مردم و مسائل و مشکلات تغییرکند... این رمان، تجربه‌ی زیسته‌ی نویسنده است از داشتن برادری معلول ... 

معمولاً رمان‌های نوجوان را بزرگسالان نمی‌پسندند اما من خواندن این رمان را علاوه بر نوجوانان ۱۵+ سال، به همه بزرگسالان نیز توصیه میکنم، خصوصاً آن‌هایی که به هر نحو با معلولین جسمی ذهنی درگیرند.
      
381

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.