یادداشت راضیه بابایی
1403/12/11
خانهای رویایی در انتهای جاده انقلابی کتاب را دو هفتهای است تمام کردم. ولی نمی دانستم از چه مسیری به محتوای کتاب وارد شوم. از آن دست آثاری است که به انسان، روابط بین فردی، هدف از زندگی، سبک زندگی و...میپردازد. در ظاهر همه چیز عادی است ولی فهم کتاب پیچیده و منظور اصلی ریچارد ییتس در عمق اثر پنهان است. او یک زندگی همهچیز تمام و عاشقانه را در دهه پنجاه آمریکا تصویر میکند و زوایای مخفی آن را پیش روی ما تشریح میکند. عشق فرنک و اپریل و نحوه تعامل آنها به گذشتهشان مربوط است. کلید فهم آنچه در این زندگی روی میدهد، همین است. در آثار معروف ادبیات، جزییات هیچکدام بیدلیل بیان نمیشوند، یکی از نمونههای خوب این گزاره جادهی انقلابی است. این جزئیات در رمزگشایی انتهای کتاب، وقتی به دنبال چرایی حادثه پایانی هستیم به کار میآید. نسخه صوتی این کتاب را گوش دادهام. موسیقی انتخاب شده آن برگرفته از فیلم سینمایی اقتباس شده از کتاب است. لئوناردو دیکاپریو و کیت ویلست دو نقش اصلی آن را ایفا میکنند. فیلم را ندیدهام و نمیدانم تا چه حد به کتاب وفادار است ولی دیدن این دونفر کنار هم من را یاد فیلم معروف تایتانیک انداخت. در مقام مقایسه سطح جاده انقلابی از نظر پرداخت به اشخاص و عمق اثر بالاتر است ولی تایتانیک جذابیتهای عمومیتری نسبت به جاده انقلابی دارد. سالهاست آرزوی سبک زندگی غربی گریبانمان را گرفته است. در روزگار ما برخی از مردم علاوه بر ظاهر، ساختارهای ذهنی،نحوه تفکر و باورهاشان را هم با آنطرفیها تنظیم میکنند و در این شرایط نزدیک شدن به یک زندگی تمام و کمال و دیدن انتهای راهی که طرفداران پر رو پاقرصی دارد، برای همهمان لازم است. رفاه، تفریحات غربی، آرزوهای اتباع آمریکایی، روزمرگیها، کسالتها و پوچیهای آنها، روابط آزاد و خدایی که نعماتش هست ولی خودش خیر! در جاده انقلابی رخ مینماید. رضایتی که معلوم نیست کجای زندگی گم شده است. آرزوها و رویاهای عقیم که با تصمیماتی عجولانه و خلقالساعه محقق میشوند. گریز از تلهی پوچی به واسطهی دلخوشی به آب و رنگ تازه، ماجراهایی است که در این خانههای ویلایی بزرگِ حاشیه شهرها میگذرد. جامعهای از دیوانگان که هرکدام در آشفتگی خود سرگردانند و آرامشی چنان شکننده دارند که با تلنگری فرو می ریزند.در انتهای همه یکنواختی ها، آرامش، ثروت و سلامت باز هم ساکنین این خانهها در پی یافتن سعادت و خوشبختی هستند. کتاب حادثهای بزرگ و ماجراجویانه ندارد. آنقدر که در میانه راه شک کردم سوژه مورد نظر ارزش روایت دارد یا نه. بالاخره ییتس ناامیدم نکرد و در پایان از خواندن کتاب راضی بودم. شروع کتاب بی نظیر بود. نحوهی ورود نویسنده به جهان رمان با زاویه روایت جمع شروع شد: "آنها چند روز بود تمرین میکردند" یا "خستگیشان را پشت لبخند پنهان میکردند" جمعیتی که از طرف نویسنده یک هویت واحد دارند و در مسیر داستان به چند نفر از آنها به نمایندگی از جمع نزدیک میشویم. جمعیتی که بالاخره با انقلابی درونی بنای آسایشی که در آن زندگی میکنند، ویران کرده و به زندگیِ شبیه مردگان ادامه میدهند. امتیاز کتاب ۴ از ۵ و مناسب بزرگسالان است. 🌎https://eitaa.com/vazhband
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.