یادداشت پیمان قیصری

        امتیاز : ۳/۵
امیل سینکلر که زندگی نسبتا در رفاهی داره، دو دنیا در اطراف خودش میبینه، یکی خانواده که در اون آرامش داره و مظهر پاکی و درستیه و و دیگری هر جا به جز خانه و خانواده. سینکلر برای خودنمایی با یک دروغ از یک دزدی خودش رو از دنیای راستی و درستی دور می‌کنه و درگیر سر و کله زدن و باج دادن به یک پسر نسبتا شرور میشه و این اتفاق بدل به عذابی برای سینکلر میشه. در همین اوضاع و احوال یک دانش‌آموز جدید به مدرسه‌ میاد که کمی عجیبه و تنها اطلاعاتی که ازش هست اینه که اسمش مکس دمیان هست و با مادرش زندگی می‌کنه و نسبتا پولدار هم هست. کم‌کم دمیان و سینکلر با هم دوست شده و دمیان شر اون دوست باج‌خواه رو از سر سینکلر کم می‌کنه و اینطوری سینکلر به دمیان مدیون میشه. در ادامه این رابطه‌ تا انتهای کتاب ادامه داره چه دور و چه نزدیک و ما طی خوندن سرگذشت سینکلر و داستان دوستی اون با دمیان و مادر دمیان فلسفه‌ی نویسنده رو متوجه میشیم. در طول کتاب از مجاز و ممنوع، عشق و رابطه و دوستی، اراده، دین و خدا و ... صحبت میشه. داستان اوج و فرود زیادی نداره و خیلی ساکن دنبال میشه و خب مشخصا یک داستان عرفانی-فلسفیه اما نسبتاً کشش خوبی داره و خسته کننده نیست اما این به معنای این نیست که من نظرات نویسنده رو قبول دارم یا من رو به وجد آورده.ه
      
3

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.