یادداشت

خدا حفظ تان کند آقای رزواتر، یا، سپردن گوشت دست گربه
        درباره خدا حفظتان کند آقای رزواتر خونده بودم که کمدی سیاهه. خیلی کمدی نبود و خیلی هم سیاه نبود.
خانواده رزواتر یک خونواده میلیاردر ان توی مایه های مثلا خانواده راکفلر. این خونواده یک سرمایه چند ده میلیارد دلاری و کارخونه و سهام و بانک دارن  که بنیاد رزواتر مسئول اداره اونه. خود اعضای خانواده نمی تونن به این سرمایه دست بزنن یا به بنیاد بگن با این پول چیکار بکنه، بنیاد هم سود پول رو به خانواده می ده و کاری نداره که چطور خرجش می کنن. آخرین نسل خونواده رزواتر یکی الیوت رزواتره که شایعه شده دیوونه س و یکی فرد رزواتره که از نسبت فامیلیش با رزواترهای پولدار خبر نداره. یک وکیل جوون حقه باز می خواد عدم صلاحیت الیوت رو ثابت کنه و فرد رو وارث خاندان رزواتر کنه و این وسط خودش هم حق الوکاله کلانی به جیب بزنه.
به نظرم کتاب خیلی معمولی ایه. متن کتاب روونه اما طنزش خیلی آدم رو قلقلک نمی ده، از مغازه خودکشی و پیرمرد صدساله ای که از پنجره فرار کرد پایین تره.
درون مایه ش درباره سرمایه داری و زندگی سرمایه دارها و مردم معمولی آمریکاست اما عملا موقعیت های چنان آبداری نساخته و می شه گفت فقط یک نیشگون از لپ سرمایه داری گرفته.
پایان بندیش رو دوست نداشتم. خیلی هندی تموم شد به نظرم. 
      
1

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.