یادداشت سهیل خرسند

یکی مثل همه
        یکی مثل همه، شاید در ظاهر رمانی معمولی و ساده باشد، اما در باطن روایت یک زندگی‌ و تقابل اشک‌ها و لبخندهاست...
داستان یک عمر زندگی‌ از زبان مردی بی‌نام است(شاید نویسنده عمدا نامی برایش نگذاشته که همانند عنوان کتاب به ما بگوید که این داستان فقط داستان زندگی او نیست، بلکه می‌تواند زندگی هر مردی باشد.) که در سن هفتاد و یک سالگی مرده و ضمن روایت زندگی خود از کودکی تا مرگ، ما را با چالش‌های زندگی‌اش، اعم از عواطف، احساسات، سلامت و روابط با اطرافیانش آشنا می‌کند.
مردی که در عین رویدادها و اتفاقاتی که در زندگی تجربه کرده، پس از سه ازدواج و طلاق، پس از رابطه با زن‌های مختلف باز هم علاقه‌ای به مرگ ندارد و ضمن اضطرابش از مرگ، هرچه به پایان راه نزدیک‌تر می‌شود اشتهایش نیز برای زندگی بیشتر می‌شود.

فیلیپ راث را نمی‌شناختم، در حین مطالعه‌ی «خیره به خورشید» مخلوق یالوم بودم که من را به نمایشنامه‌ی «اوری من» لینک کرد، که این نمایشنامه را نیافتم اما در نتیجه‌ی جستجو به این کتاب رسیدم که مرتبط است با موضوع آن نمایشنامه و عنوانش نیز همان است اما به دلیل نبود معادل فارسی مترجم این عنوان را برایش برگزیده است.

نقل‌قول نامه
"واقعیت را نمی‌شود از نو ساخت. همان‌طور که هست قبولش کن. سر جایت محکم بایست و با آن روبرو شو."

"وقتی جوان هستی این جلوه‌ی بیرونی بدن است که اهمیت دارد، این‌که از بیرون چه‌طور به نظر می‌آیی. وقتی پا به سن می‌گذاری آن‌چه درون است اهمیت پیدا می‌کند و دیگر برای کسی مهم نیست چه شکلی هستی."

"بدترین جنبه تنهایی این است که مجبوری تحملش کنی... یا تحمل می‌کنی یا غرق می‌شوی. باید سخت تلاش کنی تا ذهن گرسنه‌ات را از نگاه به گذشته باز داری تا نابود نشوی."

کارنامه
تنها یک ستاره از کتاب کسر می‌کنم که در حق خواص هم محتوایی که به آن‌ها پنج ستاره داده‌ام اجحاف نشود، وگرنه داستان بسیار خواندنی، شیوا و روان است.

پنجم آذرماه یک‌هزار و چهارصد و یک
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.