یادداشت پری

پری

پری

1404/4/4

        "شنیده اید می‌گویند توی خواب می‌دانستم که دارم خواب می‌بینم... من توی کابوسم، اما فکر می‌کنم زندگی است."
داستان زندگی زنی که در خانه‌ی پدر احساس امنیت نداشته و بعد از آن هم رنگ امنیت نمی‌بیند. حال از خانه‌ی ناامن خود برای زنده ماندن فرار می‌کند و مبارزه می‌کند با تقصیراتی که همیشه بر دوش زن است.
در این کتاب قرار نیست برای اولکر دل بسوزانیم. اتفاقا در اکثر موارد می بینیم که اولکر به خوبی از پس خود بر می‌آید و نیازی به دلسوزی ندارد. در اینجا مسئله زن است. بی پناهی زن.
"فکر کردم فروید بی شرف تقصیرها را انداخته گردن من. گفته آنچه در کودکی تجربه می کنیم در کل زندگی‌مان منعکس می‌شود."
متن و ترجمه روان است و کتاب را از بابت دغدغه‌ای که دارد، دوست دارم.
      
253

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.