یادداشت 𝖗𝖊𝖟𝖆𝖎
1404/2/13
به یاد گرگ های بیابان ؛ آلفا ، گاما و بتا و تمام کسانی که در راه (نجات دادن عزیز ترینشان ) فدا شدند همینطور تصادفی این کتاب رو شروع کردم اما نمیدونستم که چقدر قراره درگیرش بشم این کتاب از اون دسته کتاب هایی بود که نویسنده علاقه شدیدی به کشتن و فدا کردن شخصیت ها داشت و شاید این روند رو جذاب کرده بود نویسنده کتاب رو طوری نوشته بود که خواننده طوری مجذوب شخصیت های میشد که احساس میکرد داره در کنارشون زندگی میکنه و مرگشون تاثیر زیادی روی خواننده میگذاشت در اواسط داستان وقتی روایت از سایدا به لیا برمیگشت کمی داستان بی هیجان تر میشد و انگار وقایع احساس نمیشد اما در آخر اینطور نبود و به نظر من کمی نوع روایت و قام نویسنده عجیب و خاص و در بعضی اوقات آزار دهنده بود این کتاب جز کتاب هایی هست که خوندنش رو به هرکسی که هیجان ، زیبایی و غم شدید میخواد میتونم پیشنهاد کنم و حقیقتا نمیتونم حسم به این کتاب رو توصیف کنم ، غمم رو ابراز کنم و علاقه شدیدم به موضوع داستان ، شخصیت های فوق العاده و یادگاری های این کتاب ثابت کنم امیدوار و مطمئنم که از خوندن این کتاب نه تنها پشیمون نمیشید بلکه این کتاب جز کتاب های مورد علاقه تون قرار میگیره شخصیت های مورد علاقم ؟ الفا ، گاما ، بتا ، سایدا ، کاپیتان ، مرگاس ، شاگ ، افجل و شاید لیا ( امیدوارم کسی رو جا ننداخته باشم)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.