یادداشت مصطفا جواهری

قاشق هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم
        { اما آدم‌ها وقتی می‌بینند که تو از پس کارهایی که خودشان درش مهارت دارند برنمی‌آیی، تعجب می‌کنند. }


یک مانیفست کامل از فمینیسم انگلیسی.
داستان، در دورهٔ رکود اقتصادی اروپا پیش می‌رود. شخصیت اصلی، زنی جوان است که شوهرش نقاشی نابخرد، خودخواه، بی‌مسئولیت و در نهایت خائن است. هر چیز بیشتری بخواهم بنویسم، به افشای داستان نزدیک می‌شوم.
قلم نویسنده بی‌نهایت روان و ساده است. خوش‌خوان و به شدت مأیوس‌کننده. حتما مناسب بانوان باردار، یا بانوانی که بعداً میخواهند بچه‌دار شوند نیست. حال مرا که بسیار گرفت. 
و در نهایت، غایت یک فمینیسم انگلیسی چیست؟ اینکه یک مرد پولدار پیدا شود و برایش زندگی مرفهی دست‌وپا کند. استقلال زن؟ رهایی زن؟ آزادی زن؟ شغل زن؟ طبعا هیچ :)


و البته چه اسم لعنتیِ محشری...
      
52

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.