یادداشت sin_alef

sin_alef

sin_alef

1403/12/30

بالاخره عا
        بالاخره عادت کرد در تمام جهات، روی دیوار و سقف هم، گردش بکند.
مخصوصا گردش روی سقف را خیلی دوست داشت؛ که آویزان بشود. این چیز دیگری بود تا اینکه روی کف اتاق راه برود، چون نفسش آزادتر می‌شد، حرکت نوسانی خفیفی به خودش می‌داد و از حالت کرختی که آن بالا به "گره‌گوار" دست می‌داد برایش اتفاق می‌افتاد که با تعجب، سقف را ول بکند و روی زمین نقش ببندد. اما حالا که بهتر می‌توانست از وسایل بدن خود استفاده کند، موفق می‌شد که این سقوط را بی‌خطر بکند.
خواهرش به زودی متوجه تفریح جدید او شد؛ زیرا جابه‌جا در طی گذرگاه خود، روی دیوار، آثار چسبی که از او تراوش می‌کرد می‌گذشت و "گرت" به فکرش رسید که گردش‌های او را آسان‌تر بنماید و اثاثیه‌هایی که جلوی دست و پا را می‌گرفت را بیرون ببرد.
.
پ‌ن) "گره‌گوار" پسر جوانی‌ست که وظیفه تامین هزینه معاش خانواده‌اش را بر عهده دارد.
یک روز صبح وقتی پسر از خواب آشفته‌ایی بیدار می‌شود خود را شبیه #سوسکی در بستر می‌یابد و همه چیز دگرگون می‌شود...
جالبش اینجاست که گره‌گوار خیلی خونسرد و راحت با جسم جدیدش برخورد می‌کنه!!!! 🕷
ولی از اونجایی که حالا خونواده از نظر اقتصادی، درآمدی ندارن، هرکدوم از اعضا مجبور به پیدا کردن شغل می‌شن.
پ.ن۲: دوست نداشتم کتاب رو

#مسخ
#فرانتس_کافکا
#صادق_هدایت
      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.