یادداشت سارا مستغاثی
1400/11/4
4.1
15
فکر نمی کردم دوستش داشته باشم. برای همین به عنوان آخرین کتاب دوره ی امتحانات شروع به خواندنش کردم:) خوب بود. بچگانه نبود. خسته کننده نبود. لوس نبود. ( همه ی انتظاراتم قبل خواندن کتاب:)) خیلی آشنا بود... من فقط اگر در زندگی یاد بگیرم که "یک چیزی" مهم تر از نظر دیگران است، تمام پله های کمال را طی می کنم! ...گفت: "ما کجا بودیم؟" "اعتبار و افتخار پیدا کردن؟" "که چی؟" "خوب اعتبار پیدا کردن خیلی عالیه." پره های چرخ عقب دوچرخه اش پشت پرده ی دامن بلندش می چرخید. استار گرل مثل عکسی شده بود که متعلق به صد سال پیش باشد. چشم های درشتش را به طرف من برگرداند. گفت:"نه بابا!"
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.