یادداشت

مگر چشم تو دریاست! روایت مادر شهیدان محمد، عبدالحمید، نصرالله و رضا جنیدی
        من اگر بودم در چیدمان وقایع جور دیگه ای عمل می کردم؛ خوندن این کتاب یه جور ورزش مغز برام بود :/ این قدر که پرونده یه موضوع و که تو ذهنم می بستم یهو چند فصل جلوتر یه تیکه جدید از اون واقعه تعریف می شد دوباره پرونده اش باز می شد خودم باید ترتیب هارو تو ذهنم مرتب می کردم.


      

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.