یادداشت محدثه سلمانی
1404/5/9
چه عجب! بالاخره یک کتاب درست و حسابی خوندم! جزیره سرگردانی گویا قرار بوده سه گانه ای باشه و حسن ختامی بر نوشته های سیمین دانشور و فقط دو جلد منتشر شده داره. داستان درباره دختریه به نام هستی در سالهای نزدیک به انقلاب. از فضای ایرانی و زنانه کتاب خیلی خوشم اومد. داستان و شخصیت ها ایرانی ان و بسیار نزدیک به چیزهایی که از تاریخ درباره اون دوران خوندیم و شنیدیم. شخصیت هستی پرداخت خیلی خوبی داره؛ عاطفه و احساسات دخترانه ش، میلش به حفظ استقلال و افکارش درباره آنچه می بینه و می فهمه برای من ملموس و آشنا بود. افکار هستی نماینده و نمونه بارز درکیه که طبقه نه چندان مذهبی درس خوانده از اوضاع ایران داشتند. تک تک اجزای تشکیل دهنده زندگی هستی به جا بودند. ریشه های خانوادگی هستی، حشر و نشرش با خانواده مادرش و فضای دانشگاه و اداره هرکدوم شون در درک هستی و هستی های اون دوران نقش داشتند و خانم دانشور خیلی خوب پازل این شخصیت رو چیدن. حس می کنم شخصیت هستی رو از خودشون الهام گرفتن یا شاید هم از حشر و نشرهایی که با جوان های اون دوره داشتن. داستان ضرباهنگ یکنواختی داره و حوادثش خیلی گیرا نیستند. داستان هستی و مراد و سلیم طوری نیست که خواننده خیلی تشنه فهمیدن نتیجه ش باشه و آخر هم خیلی لوس و غیر قابل باور تموم می شه. بیشتر کشش داستان به خاطر شخصیت ها و فضاهاست. انگار یکی دستت رو گرفته و داره ایران قبل از انقلاب رو به تو نشون می ده. این که سیمین یکی از شخصیت های کتاب بود و حضور کوتاه جلال توی کتاب هم جذاب بود. مخصوصا حرف های جلال. عاشق توران جان شدم. مخصوصا اون جا که تصمیم گرفت درس بخونه:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.