یادداشت
1402/10/26
نظر شاید نامحبوب: نوشتن داستان کوتاه خوب، خیلی سختتر از نوشتن داستان بلند خوبه. اسم کتاب کاملاً گویای هدفشه. مولف با هدف آشنایی بیشتر خوانندهی فارسیزبانِ ناآشنا یا غریب با علمیتخیلی، مجموعه داستان کوتاهی به انتخاب خودش جمعآوری کرده. تقریباً تمام داستانها پیشتر جایی منتشر شدند (حالا یا در نشریهها یا در سایتهای فارسیزبان). نویسندههای خارجی که توی این کتاب اثری ازشون چاپ شده، همه افراد اسمورسمدار هستند. مولف اولِ کتاب پیشگفتار مفصلی دربارهی اینکه علمیتخیلی چیست، تاریخچهی کوتاهی از این ژانر و معیارهاش برای انتخاب داستانها آورده (که بعضی بخشهاش خواندنی بودند). اما حالا برگردم به نظر شاید نامحبوبم. داستان کوتاه خوب کم پیدا میشه. شاید منصفانهتر باشه که بگم من داستان کوتاه خوب، کم خوندم. کمتر داستانی توی این کتاب نظر من رو به خودش جلب کرد و تازه من با علمیتخیلی بیگانه نیستم. از دوازده داستان کتاب، ایدهی «آخرین سوال» آسیموف رو دوست داشتم (اجراش رو نه)، «منطق» آسیموف خوب بود. دو داستانی که از رابرت شکلی آورده شده، «درمان ناساز» و «زیارت زمین» گرچه داستانهای فوقالعادهای نبودن، نگارششون رو دوست داشتم و از بقیهی داستانهای این مجموعه بیشتر خواننده رو دنبال خودشون میکشیدن. بهترین داستان کتاب به نظرم «سفر هفتم» از استانیسلاو لم بود؛ خلاقانه، بامزه، خواندنی. قبلاً برای خوندن سولاریس مردد بودم، اما بعد خوندن این داستان میخوام که اون کتاب رو هم بخونم. سه تا داستان خیلی کوتاه هم داشت: «جایی که دشمن پستفطرت کمین کرده است» در عین کوتاهی، ایدهاش رو خوب به مخاطب منتقل میکرد. به نظر من داستان کوتاه موفقی بود. بین دو داستان دیگه که از نویسندههای ایرانی بودن، «صلح مطلق» فرهاد آذرنوا رو دوست داشتم. به دام زیادهگویی نیفتاده بود.
19
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.