یادداشت فائزه برجعلی زاده

        یدالله رویایی مینویسد:من کتاب می‌خوانم و وقتی که میخوانم،کتابی که می‌خوانم هستم،خودِ کتاب...
داستانِ کتاب واقعه ی عجیب و غریب با فراز و فرود آنچنانی نیست،روایت آدم هایی معمولی در زندگی معمولی ...
ولی وقتی خودِ کتاب می شوی ، با هر اتفاق روزمره ی  راوی،تو هم دردت میگیرد، میخندی،بغض می‌کنی و خشمگین می شوی..

فارغ از موضوع این داستان،کتاب های فریبا کلهر را ،بخاطر ظرافت ها و اشارات زنانه ای که دارد خیلی دوست دارم.کتاب را که دست میگیرم،حس میکنم بعد از خوردن شام و جمع کردن سفره،حالا با دخترخاله ها و خاله ومامان...به اتاقی رفتیم روی بالش لم دادیم،تخمه می‌شکنیم و درد دل میکنیم و گرم غیبت  میشویم،یک حس گرم و صمیمی😊
      
24

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.