یادداشت علی طالب‌لو

        برادر لورانس (نیکولاس هرمان) عارفی مسیحی است که در قرن هفدهم در فرانسه زندگی می‌کرد. در هجده سالگی درخت بی‌برگی را دید و به فکر بهار آینده و تغییر آن درخت افتاد. این اتّفاق باعث دگرگونی روح لورانس شد. پس از این تجربه، عصب سیاتیک او آسیبی جدی دید که باعث شد تا آخر عمر لنگ بزند و از ارتش کناره‌گیری کند. او به دلیل نیاز مالی خدمتکار شد و شش سال بعد به کلیسا پیوست. او تحصیلات لازم برای کشیش شدن را نداشت به همین جهت تا آخر عمر به آشپزی و پینه‌دوزی مشغول بود.
عشق او به خدا کم‌کم میان مردم معروف شد. مجموعه نامه‌ها و پندهای او در کتاب مستقلّی چاپ شد و مورد توجّه کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها قرار گرفت.
آموزه‌های لورانس شباهت‌های زیادی به آموزه‌های اسلامی دارد. شاید بتوان خلاصه تمام ایده های او را در این جمله خلاصه کرد: زندگی روحانی زندگی لطف است. این زندگی با ترسی زبونانه آغاز می‌شود و با امید به زندگی جاوید فزونی می‌گیرد و با عشق خالص به اوج می‌رسد. (صفحه چهل و پنجم کتب)
این گفتار شبیه گفتاری از امیرالمؤمنین است که فرمود بندگان خدا سه دسته‌اند یا خدا را از ترس می‌پرستند، یا برای رسیدن به پاداش و ثواب او را عبادت می‌کنند و یا عاشق اویند و این عشق باعث عبادت آنان می‌شود.
لورانس بر عشق به خدا و نادیده گرفتن همه مناسک تأکید دارد. او ذکر خدا را مهم‌ترين روش برای حصول عشق می‌داند. به عقیده او ما باید همیشه حضور خدا را حس کرده و تمرین کنیم و بدانیم هر چیزی از طرف خدا به ما برسد، خیر است و رنج یعنی نداشتن خدا. او در نامه‌های متعدد می‌گوید که به جای اینکه از خدا بخواهیم رنج و درد را از زندگی ما بردارد، باید بخواهیم که قدرت تحمّل رنج را به ما بدهد.
ما باید بدانیم در برابر خدا هیچیم و البته حضور او را تمرین کنیم. تمرین حضور او به مراقبت است و بی اعتنایی به دنیا و لذّات دنیوی.
اگر حضور خدا را حس کنیم ایمان و امید بیشتری خواهیم داشت، به خدا و برنامه‌هایش اطمینان خواهیم کرد و عاشق و امیدوار او خواهیم بود.
نوع خاصی از ایمان‌گروی و عرفان در رهنمودهای لورانس وجود دارد؛ او تصریح می‌کند که به جای استدلال باید شیفته خدا شد. اگر اسم مؤلف را فاکتور بگیریم و ندانیم یک شخصیت مسیحی آن را نوشته، حس می‌کنیم که داریم چهل حدیث مرحوم امام را مطالعه می‌کنیم.
      
81

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.