یادداشت نوید نظری
20 ساعت پیش

پیشدرآمد در جلد اول ضمن تلاش برای روایت ضمنی کتاب و ویژگیهای بیهمتایش، بنا دارم توصیفی هم از سیمای سترگ و حکیمانه ویکتور هوگو واگویه کنم. هوگو مرد تراز اول ادبیات اروپا و بیشک یکی از برجستهترینهای جهان و همسنگ شکسپیر، دیکنز، ساراماگو، تولستوی، مارکز و سرآمدان عصر خود و حتی پیشامدان و آیندگان است. در آثار هوگو رمانتیسم، مدرنیته، فلسفه و فرهنگ و هنر، الهیات، تاریخ، جامعهپردازی، روانشناسی و آیندهنگاری در شکوهمندترین و لطیفترین سطح، خودنمایی میکند. این حکیم آنچنان هنرمندانه تارهای موضوعات و علایق فکری و نظری خود را در پود داستانها و شخصیتهایش میتند که کتابهایش چونان فرش نفیس ایرانی است، هزاررنگ و هزارنقش، فرازمند و پرنشیب، پرخاطره و سخنگو، تاریخمند و فرازمان، انسانی و الهی، عرفانی و فلسفی، متجدد و سنتگرا، کهن و نوآور، آشکار و پردهنشین!!! این توصیفات نه پرگویی بلکه چکیده احساس نویسنده در یادآوری بند بند آثار گرانسنگ این هنرمند تکرارناشدنی است. یکپارچگی تاریخ و روایت قوس نزول و صعود او در کتابهایش آیینهای از سیر کمال و زوال تاریخ جامعه و پژواکی از پدیداری آن در ذهن حساس و قلم هوشمند اوست. هوگو خواسته یا شاید توانسته است شکفتگیای در میانه روایت تاریخ ناپلئون و فسردگیای در بیان اسفباریهای عصر بازگشت سلطنت را در بنیان داستانش بکارد و در پیرنگ آن بپرود. او چنان چیرهدستانه تاریخ نبرد واترلو و درهم شکستگی ارتش امپراطور را به غارت اندک دارایی یکی از افسران شجاع و جان بر کف جنگ توسط تناردیه دونمایه پیوند زده که خیال نازکطبع خویش و خواننده را در فهم دنائت این مرد و ماجراجوییهای آیندهاش آسوده کند. اوج هنرمندی آنجاست که این فرومایگی نه تنها آشکار نشده بلکه مایه انتفاع و بهرهمندی این دوپای انگلصفت و دزدسیرت در آینده گردیده است. شاید هوگو خواسته بگوید در پدیدههای سهمگین و هولناکی چون جنگ، آنچنان جامعه زیر و زبر میشود که قهرمانان گمنام و خیانتپیشگان مفتخر میگردند. سیر تکامل انسان و گرایش به معنا قهرمان جلد اول این کتاب بیشک زندانی پیشین و شهردار نیکنام و مردمدار ژانوالژان است که خلاف مسیر در نشیب اجتماع، گام به گام در فراز آمده و میبالد. یکی از زیباترین صحنههای کتاب، توصیف صحنه تعقیب و گریز پرشور او و گروهی از مأموران به فرماندهی ژاور است! گریزی به نور و رحمت الهی و در سایه تعقیب عدالتی انسانی! ژان والژان مرگ را در پس خود میبیند و بیمناک و امیدوار در آرزوی نجات جان دخترکی تنها که فارغ از غوغای جهان بر شانه او آرمیده است، کوچه کوچه شهر را میپیماید. نمایش معانی زیبا در این میدان پیکار به اوج خویش میرسد، لحظهای که ژان دریچهای به سوی آزادی میبیند! او در اوج ابهام و ترس خود را آنسوی دریچه میرساند. توصیف آنچه که او دیده است بسیار پرشباهت به حالات و احوال کسیاست که مرگ را تجربه میکند و به عالم برزخ قدم میگذارد. فراخی و گشودگی، تاریکی و حیرت، سکوت و خلوت همه وجود قهرمان داستان و خواننده او را در بر میگیرد. تنها از ذهن آرام، الهی و سراسر ذوق هوگو این چنین صحنهآراییهایی بر میآید. ژان پس از آنکه به صومعه وارد شده و در کنارش نازدختری آرمیده است، مجال همسنجی زندان با آن صومعه را مییابد. انزوا و بیخبری، قوانین تنگدربرگیرنده، فردیت در عین یکسانی، ریاضت و محرومیت همه صفاتی است که در این سنجش شاعرانه و حکیمانه درخشیدن گرفته و این باور عمیق را استیلا بخشیده و ذهن مخاطب را به تسلیم وا داشته که دنیا سرایی چاربند است چه در صومعه و چه در زندان و چه در شهر و چه در میدان! هنر، فرهنگ و معماری در کشاکش نبردی تاریخی هوگو در اینجا نیز همچون اثر جهانی دیگرش یعنی «گوژپشت نتردام» از جامعه نگری فرانسه به مدد مقایسه فرهنگ، معماری و مدرنیته بهرهها جسته است. او در اینجا تاریخ پاریس را در قامت معماری استوار و ریشهدارش چون کتابی سنگی میداند که در برابر چاپ و توسعه دانش از مسیر آن، با قامتی برافراشته اما رنجور به مبارزهای برای پایایی برخاسته است. او در کتابش به شرح تاریخ و دگرگونیهای اجتماع پاریس به عنوان نماینده و پیشرویی نمادین در فرهنگ و تاریخ اروپا و جهان پرداخته است. از قلم او میتوان دریافت که جمهوری اول، بازگرداندن حقوق و آزادیهای مردم را هدف داشت و امپراطوری، اندیشههای برآمده از انقلاب کبیر فرانسه را در سراسر اروپا پراکند. باید توانست که فهمید! در انقلاب، چهره مردم تابناک شده و در امپراطوری چهره فرانسه! و با تمام وجود حسن و لطف این پدیداریها را درک کرد. هوگو حتی در هنگامه یادآوری از هنرمندیهای روی لباسهای مردم پاریس و صنایع دستی آن دوره نیز، آنان را بر اساس دوره امپراطوری و بازگشت سلطنت افراز و نمایه میکند. او توانسته در بهانه این رمان ارزشمند، یک دوره تاریخ جدی اجتماعی و سیاسی دوران امپراطوری و دوره بازگشت سلطنت را بازگو کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.