یادداشت سمانه :)
1404/4/5 - 17:56
به اعتقاد نویسنده، ملال مردم را از درون میخورد و دقیقا مانند غبار، بدون آنکه متوجه شویم به سراغمان میآید و مانند خاکستر بر دست و چهرهمان مینشیند. البته هر فردی ملال را به نحوی تفسیر میکند. برخی آن را ریشه تمام شرها مینامند و برخی دیگر آن را امتیاز انسان مدرن و حتی وجه تمایز انسان و حیوان میدانند. گروهی دیگر نیز، بر این باورند که ملال انسان را از انسانیت تهی میکند. اما هدف نویسنده در این کتاب بررسی همه دیدگاههای موجود پیرامون موضوع ملال و ارائه شناختی از آن است.در درجه اول برای هرکسی ممکن است این سوال پیش بیاید که اصلا ملال چیست؟ آیا همان افسردگی است؟ یا شاید یک احساسی ناخوش مانند بیحوصلگی باشد. لارس اسونسن در کتابش، تعریفهای مختلفی از زبان فیلسوفان متعدد درباره ملال ارائه میکند اما به طور کلی بین چهار نوع ملال، که مارتین دالمن از آن صحبت میکندنویسنده به شکل جدی اعتقاد دارد که ملال، «امتیاز» انسان مدرن نیز میباشد. همچنین آن را مشکلی عمده میداند که گریبانگیر انسان مدرن است. اسونسن میگوید پدیده ملال در گذشته به طبقات بالای جامعه اختصاص داشت اما اکنون به همه اقشار جامعه سرایت کرده و از این بهتر است شناخت درستی از آن داشته باشیم.قبل از هرچیزی در نظر داشته باشید که فلسفه ملال یک کتاب انگیزشی یا موفقیت نیست و هیچ نسخهای برای احساس ملال شما نمیپیچد و یا راهکاری قطعی پیش روی شما قرار نمیدهد. این کتاب، یک کتاب فلسفی است که به شکل جدی روی شناخت پدیدهای به نام ملال کار میکند. از همین رو شما با یک کتاب «سنگین» روبهرو هستید.به طور کلی میتوان گفت از دیدگاه نویسنده، ملال یک چیز مثبت است و انسان باید خوشحال باشد که گرفتار آن شود. چون در این مورد میفهمیم که هنوز انسانیم و حتی میتوانیم از درون این ملال به نتایج مثبت هم برسیم. البته که همه جنبههای آن مثبت نیست اما برآیند این نیروها مثبت است
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.