یادداشت عطیه بانو عطیه بانو 3 روز پیش گوشی از دستش افتاد و دوباره برداشت و خواند و دوباره افتاد و دوباره خواند و دوباره افتاد و دیگر از جایی به بعد گوشی را برنداشت و به یک نقطه خیره شد و ماند. مثل یک تکه سنگ. مثل یک دست فروش که از سرما یخ زده باشد... 5 0 1 (0/1000) نظراتتاکنون نظری ثبت نشده است.