یادداشت negarin
1404/5/8
-برای حفظ قدرتی که با خشونت به دست آمده باید خشونت ورزید. اگر چه خشونت ممکن است ابزاری کم اثر باشد. _در بعضی کشورها رگههای مذهبی چنان قوی بود که احتمال داشت فرد باور به کیش شخصیت را نوع ویژه ای از پرستش سکولار تلقی کند. _ هر چه مردم بیشتر سرخورده میشدند بیشتر لز هیتلر شخصی میساختند که اطرافیانش عمدتا او را از وضعیت بی اطلاع نگه میدارند. او فقط خیر مردمش را میخواست. 《فقط اگر هیتلر میدانست》 ورد زبان ها شد. _هر چه مصیبت بیشتر، صدای پروپاگاندا بلندتر. _در سال های دشوار مراسم سالگرد را با رنگ و لعاب بیشتری برگزار میکردند که همیشه نشانهای از درماندگی رژیم است. _مردم عادی هر چند از رژیم متنفر بودند اما احتمال شورش آنها کم بود. از جمعیت ۲۲ میلیون نفری رومانی، حزب ۴میلیون نفر را عضو خود کرده بود، یعنی حدود یک ششم جمعیت به نوعی از رژیم بهره میبردند و سرنوشتشان به سر نوشت چائوشسکو بند بود. آنان به او خوش خدمتی میکردند و در مقابل هدایای سخاوتمندانهای نصیبشان میشد که آنها را از سایر مردمحدت میکرد. ■خوندن کتاب توی حال و هوای تاریکِ این روزها، حس خاصی داشت. پر بود از قصههای آشنا و ملموسی که از همون کودکی نمونهی زندهشون رو کم ندیدم. از اونجایی که مطالعات و دانشم در حوزه تاریخ اندک و محدوده، هر چی بیشتر مطالعه میکنم؛ از تکرار وقایع تاریخی توی دوره های زمانی و جغرافیای مختلف بیشتر شگفت زده میشم. خوندنِ آداب دیکتاتوری برام لذتبخش بود. درست یا غلط، نور امید توی دلم روشن میشد وقتی میدیدم که هر حکومت توتالیتر و هر شخص دیکتاتور، با هر میزان شکوه و جلال، روزی سر نگون میشه و ظلم پایدار نیست. با همه اینها، راستش انتظار نداشتم تمرکز کتاب بر مسئله کیش شخصیت تا این حد زیاد باشه. دلم میخواست کتاب مفصلتر در رابطه با جوانب مختلف شخصیت این افراد صحبت بکنه. به امید آزادیِ میهن. [شروع کتاب: بیستم مهرماه هزار و چهارصد و یک پایان کتاب: چهارم آبان
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.