یادداشت نگین مازوچی
1404/1/21
من این کتاب رو چندبار شروع به خواندن کردم ولی نمی تونستم ادامه بدم، نمیدونم چرا ... تا اینکه دیگه این دفعه وقتی که دوباره کتاب رو دست گرفتم تا آخرش ادامه دادم متن شاعرانه ای داشت و گاهی خشن ترین و ترسناک ترن وقایع رو چنان با آرامش و لطافت میگفت که انگار نمیخواد ناگهانی قلب شما رو چنگ بزنه و از قفسه سینهاتون در بیاره. گاهی روند کتاب کند بود و این از لطافت کتاب میومد ولی ارزشش رو داشت. در نهایت میتونم بگم غیر قابل پیشبینی ترین کتابی بود که من از یک مدافع حرم خوندم... شما ۸۰ صفحه آخر فقط در بهت و حیرت به سر میبرید؛ و توی اون ۸۰ صفحه آخر برای اولین بار من با یه کتاب گریه کردم، گریه ای که اشک ها بی اختیار و به پهنای صورت پایین میومدن. شما شاید فکر کنید این کتاب درمورد یک مرد مدافع حرم داره، میگه ولی اشتباه میکنید، کتاب پر بود از لطافت خاطرات یک زن با طبع شاعری این کتاب درمورد یک زن بود...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.